Latest topics
تقویم
Top posters
manager (277) | ||||
siima (262) | ||||
Admin (67) | ||||
sahar (44) | ||||
yasii87 (6) | ||||
ghazal_987 (5) | ||||
amirsorkh (2) | ||||
jemjil (1) | ||||
mohmmadmelodi (1) | ||||
sara1365 (1) |
Who is online?
In total there are 11 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 11 Guests None
Most users ever online was 102 on 11/15/2024, 01:51
Statistics
We have 863 registered usersThe newest registered user is SE7EN
Our users have posted a total of 668 messages in 592 subjects
Search
آپلود
جملات پــ نه پــ
همه چی درمورده زندگی خصوصی هنرمندهاوفوتبالیست ها
:: سرگرمي :: گفت و گوي آزاد
Page 1 of 1
همه چی درمورده زندگی خصوصی هنرمندهاوفوتبالیست ها
دراین تاپیک همه چی درمورده زندگی خصوصی،مصاحبه هاوحاشیه های زندگی هنرمندان وفوتبالیست ها گذاشته میشه
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
مصاحبه با نرگس محمدی بازیگر اصلی سریال ستایش+تصاویر
نگار حسینی: «ستایش» جزو معدود سریالهای هفتگی است که در سالهای اخیر حسابی گل کرده و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند و ثابت کند آن چیزی که برای دیده شدن یک سریال مهم است صرفاً زمان و نوع پخش آن نیست بلکه قصهای است که در آن روایت میشود و بازیای است که بازیگران از خود به نمایش میگذارند. قصه این سریال در مورد زنی است که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و همین قصه پرکشش باعث شد که عوامل این سریال به فکر ساخت سری دوم آن بیفتند. بار اصلی این اثر برعهده نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش است؛ فردی که چند تجربه سینما و تئاتر در کارنامه هنریاش داشت؛ اما آن چیزی که باعث دیده شدنش شد، سریال ستایش و یک نقش پرچالش بود. او فارغالتحصیل رشته پرستاری است اما در کنار تحصیل به آموزشگاههای بازیگری رفت و این حرفه را زیر نظر پرویز پرستویی و حبیب رضایی آموخت. با او پیرامون نقشش و نگاهی که به آینده بازیگریاش دارد به گفتوگو نشستیم. خواندن این گفتوگوی متفاوت را از دست ندهید.
«ستایش» جزو نقشهایی بود که توانست شما را خیلی زود در سطح یک بازیگر سرشناس مطرح کند، فکر میکنید چه اتفاقی افتاد که برای این نقش انتخاب شدید؟
فکر میکنم بهتر است این سؤال را از آقای سعید سلطانی بپرسید چرا که ایشان بود که مرا برای این نقش انتخاب کردند. من قبل از بازی در این سریال نقشی را در سریال «شاید برای شما اتفاق بیفتد» بازی کرده بودم و تهیهکننده «ستایش» قسمتی را که من در آن اثر بازی کرده بودم دیدند و به آقای سلطانی معرفی کردند. ظاهراً ایشان هم ملاکشان برای انتخاب این نقش مثبت بودن چهره و فیزیک بازیگر بود. وقتی من به جمع بازیگران این سریال پیوستم حدود هشت ماه از کار گذشته بود که شرایط را هم تا حدی برای من سخت میکرد.
وقتی فیلمنامه کار را برای اولین بار خواندید «ستایش» را چگونه شخصیتی دیدید؟
وقتی فیلمنامه را میخواندم هر چه بیشتر جلو میرفتم بر تعجبم بیشتر اضافه میشد چرا که شباهت عجیبی با این نقش داشتم. ستایش دختر خانوادهدوست و مهربانی بود و خب گاهی اوقات فکر میکردم که اگر من هم در یک سریال قرار میگرفتم برخوردی مشابه او در مصیبتها داشتم. همین رفتار را از خودم نشان میدادم طوری که اوایل پخش سریال هم وقتی دوستانم این اثر را میدیدند به من میگفتند که خصوصیات رفتاری ستایش شبیه خود توست.
پس رسیدن به کاراکتر «ستایش» برای شما که احساس این همه شباهت با این نقش را میکنید چندان سخت نبود؟
اتفاقاً اصلاً این طور نبود و رسیدن به این نقش برای من کار چندان سادهای نبود و حدود یک ماه طول کشید تا بتوانم با آن نقش ارتباط برقرار کنم. از طرفی قصه این سریال در دهه شصت میگذرد و طبیعی است که من حال و هوای آن دهه را آن طور که باید به یاد ندارم چرا که من اساساً جوانیام را در دهه هشتاد گذراندهام و قطعاً نمیتوانم تفکرم را به راحتی به یک جوان دهه شصتی نزدیک کنم ولی خب بر اساس فیلمنامه و راهنماییهای آقای سلطانی به این کاراکتر نزدیک شدم، در هر حال ستایش جزو نقشهایی بود که من خیلی آن را دوست دارم.
شما اولین تجربه جدی بازیگریتان با یک نقش اول آن هم در یک سریال پربازیگر و پرمخاطب بود. این قضیه ضمن اینکه مسئولیت شما را سنگینتر میکرد ممکن بود باعث شود که نتوانید آن طور که باید تواناییهایتان را نشان دهید.
من تا حدی با تحلیلتان موافق هستم. نقشهایی از این دست با اینکه جذابیتهای خاص خود را دارند اما ایفای آن با این حجم کار سادهای نیست البته من قبل از بازی در این سریال نقشی را در فیلمسینمایی «ریسمان باز» معیریان ایفا کردم که نقش محوری بود اما در این سریال قضیه فرق میکرد. محوریت کلی قصه به گونهای بود که همه نگاهها ناخواسته به سمت ستایش بازمیگشت و تمام ارکان به گونهای چیده شده بود که در دیده شدن این کاراکتر تأثیر به سزایی داشتند.
وقتی برای اولین بار جلوی دوربین سریال ستایش قرار گرفتید، چه احساسی داشتید؟
اولین سکانس من با مهدی پاکدل بود و میدانستم که در طول کار بیشترین بازی را با او دارم، پس طبیعی بود که تعامل من با ایشان تأثیر زیادی در ارائه بازی مطلوب من داشته باشد. وقتی کار فیلمبرداری تمام شد آقای پاکدل حسابی به من انرژی داد و گفت بازیات خیلی روان و خوب بود و این همه حس خوب باعث شد که روحیه من برای ادامه کار صدچندان شود.
غیر از ایشان کدام بازیگر روی بازی بهتر شما تأثیرگذار بود؟
داریوش ارجمند واقعاً مرد نازنینی است. ایشان در طول کار به من انرژی زایدالوصفی را میدادند و پدرانه و صبورانه با من همفکری میکردند. مهدی سلوکی هم چنین شرایطی داشتند وقتی با هم روی دیالوگها کار میکردیم برادرانه به من کمک میکرد طوری که وقتی فکر میکردم در سریال او قرار است از دنیا برود، دلم میگرفت و بغض میکردم. دلم نمیخواست برادری به این مهربانی را در طول کار از دست بدهم.
به نظر میرسد ستایش در برخی از صحنهها رفتارهایی که انجام میدهد کمی دور از واقعیت است، دختری این همه مهربان که مصیبتها به سمت او سرازیر است.
من با شما موافق نیستم، اتفاقاً ستایش کاراکتری بود که همواره نویسنده و کارگردان کار تلاش میکرد که او دچار شعارزدگی و اغراقهای رایج نشود. شاید به همین خاطر است که ما شاهد هستیم او در عین حال که دختر مهربانی است یک جاهایی هم بسیار لجباز است، طوری که من نرگس محمدی هم ممکن بود به این رفتار او اعتراض داشته باشم. اگر قرار بود که او را صرفاً یک کاراکتر مثبت نشان دهند دیگر نمیآمدند این رفتارها را نشان دهند. شاید او در مقابل خانوادهاش بسیار ایثارگر بود یا رفتاری که در مقابل مرگ برادرش داشت متأثرکننده بود، اما همه این رفتارها برای مردم قابل درک بود. ما هیچ جا نمیدیدیم که مخاطب صحنههایی که مربوط به ستایش است را پس بزند. پس ما میبینیم که مخاطب آن را باور دارد چراکه وقتی با او همذاتپنداری میکند به این نتیجه میرسد که اگر خودش هم در این موقعیت قرار داشت احتمالاً همین رفتارها را از خود نشان میداد به همین خاطر من ستایش را شخصیتی برگرفته از دل جامعه میدانم.
پس فکر میکنید ستایش با دختران همسنش در آن مقطع به لحاظ فکری و رفتاری کاملاً مطابقت داشت؟
همینطور است، به همین خاطر است که میگویم ستایش مثبت است ولی نه آنقدر که به نظر میرسد چراکه او دختری است که شبیه همنسلانش رفتار میکند. دختران دهه ۶۰ اکثراً دختران مطیع، حرف گوشکن و صبور بودند و شاید به همین خاطر میزان توقعاتشان از خانواده و جامعه تا این حد بالا نبود. پرواضح است که شما وقتی توقعتان از محیط پیرامون و خانواده کمتر است، قدرت سازگاریتان بیشتر است و میکوشید تا در مقابل مشکلات استقامت بیشتری را از خودتان نشان دهید و صبورانه رفتار کنید، ستایش هم چنین دختری بود که براساس تربیت دهه خودش رفتار میکرد.
کار کردن با سعید سلطانی چطور بود و چقدر دستتان را در ایفای یک نقش باز میگذاشت و اجازه میداد که نظرتان را در کار دخیل کنید؟
من نمیتوانم حرف زدن در مورد سعید سلطانی را فقط در چند جمله بگنجانم. او فرد کمنظیری است و با رفتاری که از خود نشان میداد حس میکردم با یک فرد کاملاً حرفهای طرف هستم. او در طول کار که نسبتاً هم طولانی بود رفتار فوقالعادهای با بچهها داشت و به همه احترام میگذاشت! و به خوبی میتوانست اتفاقاتی که پشت و جلوی دوربین میگذرد را کنترل کند و شاید به همین خاطر تمام توجهها به کار معطوف میشد تا حواشیاش… در هر حال او صبورانه نظر همه بازیگران را میشنید و اگر نظر بچهها روی ارتقای کیفیت کارشان تأثیر میگذاشت از آن دریغ نمیکرد. در هر حال من از او چیزهای زیادی را در حین کار آموختم.
با اینکه در سالهای اخیر مخاطب دیگر تمایل چندانی به تماشای آثار هفتگی ندارد و ترجیح میدهد که بیننده سریالهای روتین باشد اما «ستایش» با موفقیتی که کسب کرد نشان داد اگر یک فیلم همه ارکانش درست سر جای خودش قرار گرفته باشد، دیده میشود حتی اگر پخش آن مغایر با شرایط رایج باشد.
خوشحالم که این مسئله را مطرح کردید و از این زاویه به آن اشاره کردید. قصهای که سریال «ستایش» داشت آنقدر جذاب بود و به آن متفاوت پرداخته شده بود که ناخودآگاه مخاطب را با خود همراه میکرد. قصه این سریال راجع به یک زن زجرکشیده بود؛ زنی که تقدیر سر سازش با او نداشت و دائم سر راه او مشکلاتی را قرار میداد، قصه این کار آنقدر روان بود که مخاطب هر لحظه خودش را کنار ستایش میدید، چرا که در اطرافش قصههایی مانند سرگذشت این دختر را شنیده بود و شاید فقط احتیاج به کسی بود که میآمد و قصه این کار را برای آنها تعریف میکرد. به نظر من جای یک چنین داستانهایی واقعاً در تلویزیون ما خالی است. قصههایی که تصویر واقعی از یک جامعه را نشان دهد و مشکلات یک زن را با خانواده همسرش حسادتها، تهدیدها و یا مصیبتهایی که ممکن است در یک زندگی تجربه کند، نشان دهد. به نظر من لج بازی کردن ستایش و یا شخصیتپردازی انیس و یا حشمت فردوس آنقدر قوی و حسابشده است که مخاطب هر لحظه حق را به یکی از آنها میدهد یعنی کارگردان با خلاقیت خود توانسته بیننده را در جایگاه قضاوت بنشاند و دائم با خودش همراه کند. در هر حال من عامل موفقیت این کار را ورای کارگردانی خوبش، فیلمنامه قویاش میدانم.
پس به نظر شما کاراکترهایی مانند «حشمت فردوس» و «انیس» در مقام پدر شوهر و جاری در جامعه عینیت دارد و به خاطر همین حس همذاتپنداری است که مخاطب آن را دنبال میکند؟
بله، ما پدر شوهرهایی مانند «حشمت فردوس» را ممکن است در جامعه خودمان هم ببینیم. مردی که دوست دارد برای سرنوشت پسر و عروسش تصمیم بگیرد. شاید یک جاهایی فردوس فکر کند کاری که انجام میدهد دخالت نیست بلکه سرو سامان دادن به زندگی پسرش است اما… انیس زن صابر هم از کاراکتر بسیار پیچیدهای برخوردار است. رفتارهای پدر شوهرش باعث شده که او به خودش این اجازه را بدهد که در زندگی ستایش دخالت کند و زندگی را برای خودش و او تا این حد تلخ کند. من این رفتارها را جدا از بخشی از جامعه نمیبینم.
چهره شما این قابلیت را دارد که شما را بیشتر برای نقشهای مثبت انتخاب کنند و از این حیث حسابی در معرض کلیشه شدن قرار دارید. با این اوصاف نمیترسید از اینکه تنها به شما بازی در نقشهایی از این دست پیشنهاد شود؟
حق با شماست. چهره من و نقشی که تجربه کردهام باعث میشود که اکثر کارگردانها به خاطر ایفای نقشهایی از این دست به سراغ من میآیند در حالی که من این مسئله را به خوبی میدانم که اگر من دوباره بخواهم نقشی مانند «ستایش» را تجربه کنم نزد مخاطب خیلی زود به تکرار کشیده میشوم. در همین مدتی هم که از پخش سریال ستایش گذشته است پیشنهادهای زیادی را با این مضمون داشتم اما همه آنها را رد کردهام. در هر حال آن چیزی که مخاطبان قطعاً دیگر از من نخواهند دید تکرار نقشی مانند ستایش است. با اینکه من این نقش را خیلی دوست دارم و برایم بسیار عزیز است اما فکر میکنم بعد از ایفای کاراکتری این چنین بهترین فرصت برای ارائه تواناییهای من این است که به سراغ یک نقش خاکستری یا منفی بروم.
اگر نتوانید در آن قالب هم به اندازه نقش مثبت خوب ظاهر شوید ممکن است که به لحاظ بازیگری و شهرت لطمه بخورید.
بالاخره ترسهایی مانند این مسئله همیشه همراه یک بازیگر است اما مهم این است که شما بر این ترسها و احتمالات غلبه کنید و بازی را از خودتان در یک قالب جدید نشان دهید که برای همه جالب باشد و هیچ کس شما را دیگر با نقش قبلیتان مقایسه نکند و کاملاً شما را در این قالب جدید باور کند. من همه تلاشم را به کار میبندم و امیدوارم که موفق شوم.
این روزها خبر ساخت سری دوم سریال «ستایش» هم به گوش میرسد. به نظرتان سری دوم میتواند موفقیت سری اول را تکرار کند؟
چرا که نه، در ساخت سری دوم ما این شانس را داریم که ریاکشن مردم را دریافت کردیم و راحتتر میتوانیم خودمان را به سلیقه آنها نزدیک کنیم. از طرفی موفقیت «ستایش» باعث شده است که انگیزه کلیه عوامل بالاتر رود و آنها به موفقیت این سریال بیشتر خوشبین باشند.
این طور که شنیدم این روزها مشغول بازی در یک فیلم سینمایی به نام «ساعت شلوغی» هستید.
بله، این فیلم آخرین ساخته آرش معیریان است. معیریان هم کارگردان بسیار توانایی است و با توجه به فیلمنامهای که این کار دارد انتظار دارم که این اثر هم در گیشه به موفقیت برسد.
شما جزو بازیگرانی هستید که فعالیتتان را در این عرصه با تئاتر آغاز کردید و بعد جذب کار تصویری شدید، در تلویزیون درخشیدید و دوباره روانه سینما شدید، اساساً رسانهای که در آن فعالیت میکنید چقدر برایتان مهم است؟
من خیلی اهل مرزبندی کردن نیستم که مثلاً بگویم من صرفاً در تئاتر یا سینما و تلویزیون فعالیت میکنم. به نظر من آن چیزی که مهمتر از رسانهای است که در آن حضور دارید نقشی است که قرار است آن را ایفا کنید به همین خاطر من در انتخابهایم دائم به فیلمنامهها توجه میکنم و به اینکه قرار است با چه عواملی کار کنم، چرا که مطمئن هستم اگر ارکان یک اثر خوب فراهم باشد فرای رسانهای که قرار است آن اثر در آن پخش شود دیده میشود، به همین خاطر خودم را در ژانر و رسانه خاصی محدود نمیکنم و ممکن است شما هر بار من را در رسانهای ببینید.
در جایی از قول شما خوانده بودم که بازیگری را از آموزشگاه کارنامه شروع کردید. به نظرتان آموزشگاههای بازیگری چقدر در موفقیت یک بازیگر اثرگذار است؟
من جزو آخرین گروه مؤسسه «کارنامه» بودم که در آن استادهایی مانند پرستویی و حبیب رضایی حضور داشتند. آقای رحمانیان، پیام دهکردی، رؤیا تیموریان، مسعود رایگان و … هم جزو استادهای ما محسوب میشوند و چون من از مؤسسهای آموختن را شروع کردم که همه چیزش سرجای خودش قرار داشت طبیعی است که نقش چنین آموزشگاههایی را در میزان موفقیتم بسیار پررنگ میبینم. به نظرم چنین کلاسهایی باعث میشود که شما دیدگاهتان نسبت به بازیگری کاملاً تغییر کند و در ابتدای راه متوجه شوید که پشت آن دیوار شیشهای شهرت باید چه سختیهایی را متحمل شوید.
در مجموع من از آموزشی که در آن مقطع دیدم بسیار راضی هستم. یادم است وقتی برای اولین بار سر کلاس رفتم آقایان پرستویی و رضایی گفتند اگر صرفاً به دنبال شهرت یا رنگ و لعاب بازیگری آمدید بهتر است رهایش کنید چون ما در اینجا آنقدر به شما سخت میگیریم که تنها عصارهای از آن آدمهای علاقهمند و واقعاً پیگیر باقی بماند و در عمل هم واقعاً همین اتفاق افتاد چرا که از بین چهل، پنجاه هنرجویی که در کلاس شرکت کرده بودند تنها ۱۵ نفر تا آخر کلاس باقی ماندند. من از همان ابتدا میدانستم که با چه کار پرچالشی طرف هستم اما آن را پذیرفتم چون میدانستم فردی که زحمت میکشد بالاخره روزی مزد تلاش و زحمت شبانهروزیاش را میبیند به همین خاطر به آنهایی که به کار بازیگری علاقه دارند پیشنهاد میکنم که از راهش وارد شوند که همان آموزش است.
فکر میکنید ارائه یک بازی مطلوب حسی به یک بازیگر بیشتر کمک میکند یا تکنیک؟
به نظر من حس و تکنیک مکمل یکدیگر هستند تا یک بازیگر بتواند بازی خوبی را از خود ارائه دهد. فردی که میخواهد در این حرفه پیشرفت کند باید بداند که تکنیک و حس تا چه حد میتواند به او کمک کند و باید هر کدام را به طور جداگانه بیاموزد مثلاً اگر یک بازیگر صرفاً بخواهد به تکنیک فکر کند بازی او شبیه یک مجسمه میشود و اگر هم صرفاً روی حس تکیه کند نمیتواند آن طور که باید بازی خوبی را از خود ارائه دهد. در طول مدتی که در آموزشگاه مشغول آموزش بودم دائم روی مسئله تلفیق حس و تکنیک کار میکردیم.
این روزها سینمای ما به دو بخش تجاری و هنری تقسیم شده و سینماگران معمولاً در یکی از این دو دسته قرار میگیرند. نظرتان در این باره چیست؟
به نظر من این چیزی نیست که بخواهیم به آن دامن بزنیم و من چندان به این تقسیمبندی معتقد نیستم چون به عقیده من سینمای تجاری و هنری مانند پازل کاملکننده یکدیگر هستند و نباید یکی را به خاطر دیگری حذف کرد. به نظر من حرکت کردن صرفاً در یک مسیر باعث تک بعدی بودن سینمای ما میشود. من فکر میکنم یک بازیگر همانقدر که باید در آثار تجاری حضور داشته باشد و با مخاطب عام ارتباط برقرار کند و چرخه اقتصاد سینما را بچرخاند از طرفی باید نیمنگاهی هم به آثار هنری داشته باشد تا ثابت کند که سینما برای او در چه جایگاه باارزشی قراردارد اما در مجموع من فکر میکنم کارگردانی موفق است که بتواند تلفیقی کار کند یعنی فیلمی بسازد که در عین حال که تم فاخر و هنری دارد در عرصه گیشه هم موفق باشد و مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.
این روزها در میان بازیگران باب شده است که وقتی میخواهند خودشان را از کلیشه دور کنند سراغ نقشهای منفی میروند. به نظرتان چرا نقشهای منفی قابلیت بیشتری برای بروز تواناییهای یک بازیگر دارد؟
معمولاً نقشهای مثبت یک سری المانهایی شبیه به هم دارد و معمولاً چون یک قالب مشخص دارد بازیگر دستش برای ارائه آن چندان باز نیست در حالی که نقشهای منفی که این روزها بازیگران سرشناس دنیا به آن رو میآورند به دلیل پیچیدگیهای بیشتری که دارند دست یک بازیگر را بیشتر باز میگذارند که بخواهند قابلیتهای متفاوتی از خود به نمایش بگذارند. در هر حال نقشهای خاکستری و منفی شانس بیشتری را به یک بازیگر مطرح میدهد اما خب بهتر است که بازیگر در هر دو جنبه یعنی نقش مثبت و منفی بتواند بازی خوبی را ارائه دهد.
این روزها موجی از عشق به بازیگری در میان مردم به راه افتاده است و جوانها دوست دارند وارد این عرصه شوند. به نظرتان در این گرایش عامل شهرت و دیده شدن چقدر مطرح است؟
مسئله شهرت را در میزان علاقهمندی افراد به بازیگری نمیتوان انکار کرد. واقعیت این است که اگر شما درست وارد این حرفه شوید و در این زمینه با استعداد باشید میتوانید به پول و شهرت دست یابید اما نباید این نکته را فراموش کرد که اگر شما صرفاً انگیزهتان از ورود به این حرفه پول و شهرت باشد نمیتوانید در این زمینه موفق باشید چرا که با وجود مشکلات و دشواریهای احتمالی که سر راهتان قرار دارد عطای این کار را به لقایش میبخشید اما زمانی که میخواستم وارد این عرصه شوم اصلاً به مسئله پول یا شهرت فکر نمیکردم و بیشتر دوست داشتم به آرزویم که همان بازیگر شدن است دست پیدا کنم.
پس چه چیزی باعث شد که به بازیگری علاقهمند شوید؟
نمیتوانم به راحتی از آن حسی که من را به سمت بازیگری کشاند حرف بزنم چرا که یک حس عجیبی در من وجود داشت که من را به سمت بازیگری میکشاند. احساسی که از بچگی در من وجود داشت و دلم میخواست جای دیگران قرار بگیرم. آن زمان یکی از بهترین تفریحات زندگی من فیلم تماشا کردن و تخیلپردازی با آن بود.
آن طور که شنیدیم شما تحصیلات آکادمیک بازیگری ندارید و در رشته پرستاری فارغالتحصیل شدید.
من دوست داشتم در رشته هنر ادامه تحصیل بدهم و در دانشگاه هم بازیگری بخوانم اما در روزی که باید امتحان ورودی میدادم اتفاقی برایم پیش آمد که از امتحان دادن بازماندم به همین دلیل این موضوع را پای قسمت گذاشتم. در رشته پرستاری آزمون دادم و پذیرفته شدم و زمانی هم که به دانشگاه میرفتم همزمان در کلاسهای بازیگری شرکت میکردم.
خانوادهتان نسبت به علاقه شما به بازیگری چه نظری داشتند؟
آنها نه تنها مخالف این قضیه نبودند بلکه همواره من را مورد حمایت قرار دادند چرا که مادر من کارمند صدا و سیما بود و نسبت به هنر و به ویژه بازیگری دیدگاه کاملاً مثبتی داشت به همین خاطر وقتی از میزان علاقهمندی من مطلع شدند امکانات بیشتری را در اختیارم قرار دادند و مسیر را برای ورود من هموار کردند. منتها آنها برای من یک شرط تعیین کرده بودند و آن این بود که اول درسم را تمام کنم و بعد وارد دنیای بازیگری شوم. به نظر من نگاه و طرز رفتار خانوادهام در بازیگریام تأثیر به سزایی دارد.
این روزها حاشیه جزء لاینفک هنر به ویژه بازیگری محسوب میشود و گاهی کار به جایی میرسد که بیشتر از خود هنر در مطرح شدن بازیگر نقش دارد. کمی راجع به این موضوع صحبت کنید و اینکه شما چطور این حاشیه را کنترل میکنید؟
به نظر من یکی از نکتههایی که یک بازیگر حرفهای باید به خوبی بداند و سعی کند از آن عدول نکند همین حاشیههاست هر چند که بعضیها این حاشیه را باعث موفقیت یک بازیگر میدانند اما تصور من بر این است که عملکرد حاشیهها مقطعی است یعنی شما ممکن است در کوتاه مدت موفق شوید اما زمانی که حاشیهها شما را احاطه کرد، میبینید اوست که جای شما تصمیم میگیرد و به نوعی زندگی حرفهای و شخصیتان را مدیریت میکند به همین خاطر تصمیم گرفتم همیشه از حاشیه دور باشم و تنها به پیشبرد کارم فکر کنم چرا که در نهایت تنها چیزی که از شما باقی میماند کارنامه هنریتان است.
در سالهای اخیر معمولاً آثاری در تلویزیون بیشتر گل میکند که قصه حول و حوش یک زن مظلوم و ستمکشیده باشد و برخی علت محبوبیت سریال «ستایش» را هم به این موضوع ربط میدهند.
من خیلی با شما همنظر نیستم. شاید اشاره شما در بخش اول درست باشد و آثاری که محوریتش یک زن مظلوم باشد مخاطب را بیشتر جلب کند اما واقعیت این است که من اصلاً ستایش را زن مظلومی نمیبینم که بخواهد در شرایطی که به او ستم میشود سکوت کند بلکه او همواره در حال مبارزه است. او یک زن فداکار است که در مقابل همه مشکلات میایستد تا از خانوادهاش دفاع کند. یک زن مدیر و درس خوانده و دنیا دیده است و من شرایط و نوع زندگی او را بسیار میپسندم.
«ستایش» جزو نقشهایی بود که توانست شما را خیلی زود در سطح یک بازیگر سرشناس مطرح کند، فکر میکنید چه اتفاقی افتاد که برای این نقش انتخاب شدید؟
فکر میکنم بهتر است این سؤال را از آقای سعید سلطانی بپرسید چرا که ایشان بود که مرا برای این نقش انتخاب کردند. من قبل از بازی در این سریال نقشی را در سریال «شاید برای شما اتفاق بیفتد» بازی کرده بودم و تهیهکننده «ستایش» قسمتی را که من در آن اثر بازی کرده بودم دیدند و به آقای سلطانی معرفی کردند. ظاهراً ایشان هم ملاکشان برای انتخاب این نقش مثبت بودن چهره و فیزیک بازیگر بود. وقتی من به جمع بازیگران این سریال پیوستم حدود هشت ماه از کار گذشته بود که شرایط را هم تا حدی برای من سخت میکرد.
وقتی فیلمنامه کار را برای اولین بار خواندید «ستایش» را چگونه شخصیتی دیدید؟
وقتی فیلمنامه را میخواندم هر چه بیشتر جلو میرفتم بر تعجبم بیشتر اضافه میشد چرا که شباهت عجیبی با این نقش داشتم. ستایش دختر خانوادهدوست و مهربانی بود و خب گاهی اوقات فکر میکردم که اگر من هم در یک سریال قرار میگرفتم برخوردی مشابه او در مصیبتها داشتم. همین رفتار را از خودم نشان میدادم طوری که اوایل پخش سریال هم وقتی دوستانم این اثر را میدیدند به من میگفتند که خصوصیات رفتاری ستایش شبیه خود توست.
پس رسیدن به کاراکتر «ستایش» برای شما که احساس این همه شباهت با این نقش را میکنید چندان سخت نبود؟
اتفاقاً اصلاً این طور نبود و رسیدن به این نقش برای من کار چندان سادهای نبود و حدود یک ماه طول کشید تا بتوانم با آن نقش ارتباط برقرار کنم. از طرفی قصه این سریال در دهه شصت میگذرد و طبیعی است که من حال و هوای آن دهه را آن طور که باید به یاد ندارم چرا که من اساساً جوانیام را در دهه هشتاد گذراندهام و قطعاً نمیتوانم تفکرم را به راحتی به یک جوان دهه شصتی نزدیک کنم ولی خب بر اساس فیلمنامه و راهنماییهای آقای سلطانی به این کاراکتر نزدیک شدم، در هر حال ستایش جزو نقشهایی بود که من خیلی آن را دوست دارم.
شما اولین تجربه جدی بازیگریتان با یک نقش اول آن هم در یک سریال پربازیگر و پرمخاطب بود. این قضیه ضمن اینکه مسئولیت شما را سنگینتر میکرد ممکن بود باعث شود که نتوانید آن طور که باید تواناییهایتان را نشان دهید.
من تا حدی با تحلیلتان موافق هستم. نقشهایی از این دست با اینکه جذابیتهای خاص خود را دارند اما ایفای آن با این حجم کار سادهای نیست البته من قبل از بازی در این سریال نقشی را در فیلمسینمایی «ریسمان باز» معیریان ایفا کردم که نقش محوری بود اما در این سریال قضیه فرق میکرد. محوریت کلی قصه به گونهای بود که همه نگاهها ناخواسته به سمت ستایش بازمیگشت و تمام ارکان به گونهای چیده شده بود که در دیده شدن این کاراکتر تأثیر به سزایی داشتند.
وقتی برای اولین بار جلوی دوربین سریال ستایش قرار گرفتید، چه احساسی داشتید؟
اولین سکانس من با مهدی پاکدل بود و میدانستم که در طول کار بیشترین بازی را با او دارم، پس طبیعی بود که تعامل من با ایشان تأثیر زیادی در ارائه بازی مطلوب من داشته باشد. وقتی کار فیلمبرداری تمام شد آقای پاکدل حسابی به من انرژی داد و گفت بازیات خیلی روان و خوب بود و این همه حس خوب باعث شد که روحیه من برای ادامه کار صدچندان شود.
غیر از ایشان کدام بازیگر روی بازی بهتر شما تأثیرگذار بود؟
داریوش ارجمند واقعاً مرد نازنینی است. ایشان در طول کار به من انرژی زایدالوصفی را میدادند و پدرانه و صبورانه با من همفکری میکردند. مهدی سلوکی هم چنین شرایطی داشتند وقتی با هم روی دیالوگها کار میکردیم برادرانه به من کمک میکرد طوری که وقتی فکر میکردم در سریال او قرار است از دنیا برود، دلم میگرفت و بغض میکردم. دلم نمیخواست برادری به این مهربانی را در طول کار از دست بدهم.
به نظر میرسد ستایش در برخی از صحنهها رفتارهایی که انجام میدهد کمی دور از واقعیت است، دختری این همه مهربان که مصیبتها به سمت او سرازیر است.
من با شما موافق نیستم، اتفاقاً ستایش کاراکتری بود که همواره نویسنده و کارگردان کار تلاش میکرد که او دچار شعارزدگی و اغراقهای رایج نشود. شاید به همین خاطر است که ما شاهد هستیم او در عین حال که دختر مهربانی است یک جاهایی هم بسیار لجباز است، طوری که من نرگس محمدی هم ممکن بود به این رفتار او اعتراض داشته باشم. اگر قرار بود که او را صرفاً یک کاراکتر مثبت نشان دهند دیگر نمیآمدند این رفتارها را نشان دهند. شاید او در مقابل خانوادهاش بسیار ایثارگر بود یا رفتاری که در مقابل مرگ برادرش داشت متأثرکننده بود، اما همه این رفتارها برای مردم قابل درک بود. ما هیچ جا نمیدیدیم که مخاطب صحنههایی که مربوط به ستایش است را پس بزند. پس ما میبینیم که مخاطب آن را باور دارد چراکه وقتی با او همذاتپنداری میکند به این نتیجه میرسد که اگر خودش هم در این موقعیت قرار داشت احتمالاً همین رفتارها را از خود نشان میداد به همین خاطر من ستایش را شخصیتی برگرفته از دل جامعه میدانم.
پس فکر میکنید ستایش با دختران همسنش در آن مقطع به لحاظ فکری و رفتاری کاملاً مطابقت داشت؟
همینطور است، به همین خاطر است که میگویم ستایش مثبت است ولی نه آنقدر که به نظر میرسد چراکه او دختری است که شبیه همنسلانش رفتار میکند. دختران دهه ۶۰ اکثراً دختران مطیع، حرف گوشکن و صبور بودند و شاید به همین خاطر میزان توقعاتشان از خانواده و جامعه تا این حد بالا نبود. پرواضح است که شما وقتی توقعتان از محیط پیرامون و خانواده کمتر است، قدرت سازگاریتان بیشتر است و میکوشید تا در مقابل مشکلات استقامت بیشتری را از خودتان نشان دهید و صبورانه رفتار کنید، ستایش هم چنین دختری بود که براساس تربیت دهه خودش رفتار میکرد.
کار کردن با سعید سلطانی چطور بود و چقدر دستتان را در ایفای یک نقش باز میگذاشت و اجازه میداد که نظرتان را در کار دخیل کنید؟
من نمیتوانم حرف زدن در مورد سعید سلطانی را فقط در چند جمله بگنجانم. او فرد کمنظیری است و با رفتاری که از خود نشان میداد حس میکردم با یک فرد کاملاً حرفهای طرف هستم. او در طول کار که نسبتاً هم طولانی بود رفتار فوقالعادهای با بچهها داشت و به همه احترام میگذاشت! و به خوبی میتوانست اتفاقاتی که پشت و جلوی دوربین میگذرد را کنترل کند و شاید به همین خاطر تمام توجهها به کار معطوف میشد تا حواشیاش… در هر حال او صبورانه نظر همه بازیگران را میشنید و اگر نظر بچهها روی ارتقای کیفیت کارشان تأثیر میگذاشت از آن دریغ نمیکرد. در هر حال من از او چیزهای زیادی را در حین کار آموختم.
با اینکه در سالهای اخیر مخاطب دیگر تمایل چندانی به تماشای آثار هفتگی ندارد و ترجیح میدهد که بیننده سریالهای روتین باشد اما «ستایش» با موفقیتی که کسب کرد نشان داد اگر یک فیلم همه ارکانش درست سر جای خودش قرار گرفته باشد، دیده میشود حتی اگر پخش آن مغایر با شرایط رایج باشد.
خوشحالم که این مسئله را مطرح کردید و از این زاویه به آن اشاره کردید. قصهای که سریال «ستایش» داشت آنقدر جذاب بود و به آن متفاوت پرداخته شده بود که ناخودآگاه مخاطب را با خود همراه میکرد. قصه این سریال راجع به یک زن زجرکشیده بود؛ زنی که تقدیر سر سازش با او نداشت و دائم سر راه او مشکلاتی را قرار میداد، قصه این کار آنقدر روان بود که مخاطب هر لحظه خودش را کنار ستایش میدید، چرا که در اطرافش قصههایی مانند سرگذشت این دختر را شنیده بود و شاید فقط احتیاج به کسی بود که میآمد و قصه این کار را برای آنها تعریف میکرد. به نظر من جای یک چنین داستانهایی واقعاً در تلویزیون ما خالی است. قصههایی که تصویر واقعی از یک جامعه را نشان دهد و مشکلات یک زن را با خانواده همسرش حسادتها، تهدیدها و یا مصیبتهایی که ممکن است در یک زندگی تجربه کند، نشان دهد. به نظر من لج بازی کردن ستایش و یا شخصیتپردازی انیس و یا حشمت فردوس آنقدر قوی و حسابشده است که مخاطب هر لحظه حق را به یکی از آنها میدهد یعنی کارگردان با خلاقیت خود توانسته بیننده را در جایگاه قضاوت بنشاند و دائم با خودش همراه کند. در هر حال من عامل موفقیت این کار را ورای کارگردانی خوبش، فیلمنامه قویاش میدانم.
پس به نظر شما کاراکترهایی مانند «حشمت فردوس» و «انیس» در مقام پدر شوهر و جاری در جامعه عینیت دارد و به خاطر همین حس همذاتپنداری است که مخاطب آن را دنبال میکند؟
بله، ما پدر شوهرهایی مانند «حشمت فردوس» را ممکن است در جامعه خودمان هم ببینیم. مردی که دوست دارد برای سرنوشت پسر و عروسش تصمیم بگیرد. شاید یک جاهایی فردوس فکر کند کاری که انجام میدهد دخالت نیست بلکه سرو سامان دادن به زندگی پسرش است اما… انیس زن صابر هم از کاراکتر بسیار پیچیدهای برخوردار است. رفتارهای پدر شوهرش باعث شده که او به خودش این اجازه را بدهد که در زندگی ستایش دخالت کند و زندگی را برای خودش و او تا این حد تلخ کند. من این رفتارها را جدا از بخشی از جامعه نمیبینم.
چهره شما این قابلیت را دارد که شما را بیشتر برای نقشهای مثبت انتخاب کنند و از این حیث حسابی در معرض کلیشه شدن قرار دارید. با این اوصاف نمیترسید از اینکه تنها به شما بازی در نقشهایی از این دست پیشنهاد شود؟
حق با شماست. چهره من و نقشی که تجربه کردهام باعث میشود که اکثر کارگردانها به خاطر ایفای نقشهایی از این دست به سراغ من میآیند در حالی که من این مسئله را به خوبی میدانم که اگر من دوباره بخواهم نقشی مانند «ستایش» را تجربه کنم نزد مخاطب خیلی زود به تکرار کشیده میشوم. در همین مدتی هم که از پخش سریال ستایش گذشته است پیشنهادهای زیادی را با این مضمون داشتم اما همه آنها را رد کردهام. در هر حال آن چیزی که مخاطبان قطعاً دیگر از من نخواهند دید تکرار نقشی مانند ستایش است. با اینکه من این نقش را خیلی دوست دارم و برایم بسیار عزیز است اما فکر میکنم بعد از ایفای کاراکتری این چنین بهترین فرصت برای ارائه تواناییهای من این است که به سراغ یک نقش خاکستری یا منفی بروم.
اگر نتوانید در آن قالب هم به اندازه نقش مثبت خوب ظاهر شوید ممکن است که به لحاظ بازیگری و شهرت لطمه بخورید.
بالاخره ترسهایی مانند این مسئله همیشه همراه یک بازیگر است اما مهم این است که شما بر این ترسها و احتمالات غلبه کنید و بازی را از خودتان در یک قالب جدید نشان دهید که برای همه جالب باشد و هیچ کس شما را دیگر با نقش قبلیتان مقایسه نکند و کاملاً شما را در این قالب جدید باور کند. من همه تلاشم را به کار میبندم و امیدوارم که موفق شوم.
این روزها خبر ساخت سری دوم سریال «ستایش» هم به گوش میرسد. به نظرتان سری دوم میتواند موفقیت سری اول را تکرار کند؟
چرا که نه، در ساخت سری دوم ما این شانس را داریم که ریاکشن مردم را دریافت کردیم و راحتتر میتوانیم خودمان را به سلیقه آنها نزدیک کنیم. از طرفی موفقیت «ستایش» باعث شده است که انگیزه کلیه عوامل بالاتر رود و آنها به موفقیت این سریال بیشتر خوشبین باشند.
این طور که شنیدم این روزها مشغول بازی در یک فیلم سینمایی به نام «ساعت شلوغی» هستید.
بله، این فیلم آخرین ساخته آرش معیریان است. معیریان هم کارگردان بسیار توانایی است و با توجه به فیلمنامهای که این کار دارد انتظار دارم که این اثر هم در گیشه به موفقیت برسد.
شما جزو بازیگرانی هستید که فعالیتتان را در این عرصه با تئاتر آغاز کردید و بعد جذب کار تصویری شدید، در تلویزیون درخشیدید و دوباره روانه سینما شدید، اساساً رسانهای که در آن فعالیت میکنید چقدر برایتان مهم است؟
من خیلی اهل مرزبندی کردن نیستم که مثلاً بگویم من صرفاً در تئاتر یا سینما و تلویزیون فعالیت میکنم. به نظر من آن چیزی که مهمتر از رسانهای است که در آن حضور دارید نقشی است که قرار است آن را ایفا کنید به همین خاطر من در انتخابهایم دائم به فیلمنامهها توجه میکنم و به اینکه قرار است با چه عواملی کار کنم، چرا که مطمئن هستم اگر ارکان یک اثر خوب فراهم باشد فرای رسانهای که قرار است آن اثر در آن پخش شود دیده میشود، به همین خاطر خودم را در ژانر و رسانه خاصی محدود نمیکنم و ممکن است شما هر بار من را در رسانهای ببینید.
در جایی از قول شما خوانده بودم که بازیگری را از آموزشگاه کارنامه شروع کردید. به نظرتان آموزشگاههای بازیگری چقدر در موفقیت یک بازیگر اثرگذار است؟
من جزو آخرین گروه مؤسسه «کارنامه» بودم که در آن استادهایی مانند پرستویی و حبیب رضایی حضور داشتند. آقای رحمانیان، پیام دهکردی، رؤیا تیموریان، مسعود رایگان و … هم جزو استادهای ما محسوب میشوند و چون من از مؤسسهای آموختن را شروع کردم که همه چیزش سرجای خودش قرار داشت طبیعی است که نقش چنین آموزشگاههایی را در میزان موفقیتم بسیار پررنگ میبینم. به نظرم چنین کلاسهایی باعث میشود که شما دیدگاهتان نسبت به بازیگری کاملاً تغییر کند و در ابتدای راه متوجه شوید که پشت آن دیوار شیشهای شهرت باید چه سختیهایی را متحمل شوید.
در مجموع من از آموزشی که در آن مقطع دیدم بسیار راضی هستم. یادم است وقتی برای اولین بار سر کلاس رفتم آقایان پرستویی و رضایی گفتند اگر صرفاً به دنبال شهرت یا رنگ و لعاب بازیگری آمدید بهتر است رهایش کنید چون ما در اینجا آنقدر به شما سخت میگیریم که تنها عصارهای از آن آدمهای علاقهمند و واقعاً پیگیر باقی بماند و در عمل هم واقعاً همین اتفاق افتاد چرا که از بین چهل، پنجاه هنرجویی که در کلاس شرکت کرده بودند تنها ۱۵ نفر تا آخر کلاس باقی ماندند. من از همان ابتدا میدانستم که با چه کار پرچالشی طرف هستم اما آن را پذیرفتم چون میدانستم فردی که زحمت میکشد بالاخره روزی مزد تلاش و زحمت شبانهروزیاش را میبیند به همین خاطر به آنهایی که به کار بازیگری علاقه دارند پیشنهاد میکنم که از راهش وارد شوند که همان آموزش است.
فکر میکنید ارائه یک بازی مطلوب حسی به یک بازیگر بیشتر کمک میکند یا تکنیک؟
به نظر من حس و تکنیک مکمل یکدیگر هستند تا یک بازیگر بتواند بازی خوبی را از خود ارائه دهد. فردی که میخواهد در این حرفه پیشرفت کند باید بداند که تکنیک و حس تا چه حد میتواند به او کمک کند و باید هر کدام را به طور جداگانه بیاموزد مثلاً اگر یک بازیگر صرفاً بخواهد به تکنیک فکر کند بازی او شبیه یک مجسمه میشود و اگر هم صرفاً روی حس تکیه کند نمیتواند آن طور که باید بازی خوبی را از خود ارائه دهد. در طول مدتی که در آموزشگاه مشغول آموزش بودم دائم روی مسئله تلفیق حس و تکنیک کار میکردیم.
این روزها سینمای ما به دو بخش تجاری و هنری تقسیم شده و سینماگران معمولاً در یکی از این دو دسته قرار میگیرند. نظرتان در این باره چیست؟
به نظر من این چیزی نیست که بخواهیم به آن دامن بزنیم و من چندان به این تقسیمبندی معتقد نیستم چون به عقیده من سینمای تجاری و هنری مانند پازل کاملکننده یکدیگر هستند و نباید یکی را به خاطر دیگری حذف کرد. به نظر من حرکت کردن صرفاً در یک مسیر باعث تک بعدی بودن سینمای ما میشود. من فکر میکنم یک بازیگر همانقدر که باید در آثار تجاری حضور داشته باشد و با مخاطب عام ارتباط برقرار کند و چرخه اقتصاد سینما را بچرخاند از طرفی باید نیمنگاهی هم به آثار هنری داشته باشد تا ثابت کند که سینما برای او در چه جایگاه باارزشی قراردارد اما در مجموع من فکر میکنم کارگردانی موفق است که بتواند تلفیقی کار کند یعنی فیلمی بسازد که در عین حال که تم فاخر و هنری دارد در عرصه گیشه هم موفق باشد و مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.
این روزها در میان بازیگران باب شده است که وقتی میخواهند خودشان را از کلیشه دور کنند سراغ نقشهای منفی میروند. به نظرتان چرا نقشهای منفی قابلیت بیشتری برای بروز تواناییهای یک بازیگر دارد؟
معمولاً نقشهای مثبت یک سری المانهایی شبیه به هم دارد و معمولاً چون یک قالب مشخص دارد بازیگر دستش برای ارائه آن چندان باز نیست در حالی که نقشهای منفی که این روزها بازیگران سرشناس دنیا به آن رو میآورند به دلیل پیچیدگیهای بیشتری که دارند دست یک بازیگر را بیشتر باز میگذارند که بخواهند قابلیتهای متفاوتی از خود به نمایش بگذارند. در هر حال نقشهای خاکستری و منفی شانس بیشتری را به یک بازیگر مطرح میدهد اما خب بهتر است که بازیگر در هر دو جنبه یعنی نقش مثبت و منفی بتواند بازی خوبی را ارائه دهد.
این روزها موجی از عشق به بازیگری در میان مردم به راه افتاده است و جوانها دوست دارند وارد این عرصه شوند. به نظرتان در این گرایش عامل شهرت و دیده شدن چقدر مطرح است؟
مسئله شهرت را در میزان علاقهمندی افراد به بازیگری نمیتوان انکار کرد. واقعیت این است که اگر شما درست وارد این حرفه شوید و در این زمینه با استعداد باشید میتوانید به پول و شهرت دست یابید اما نباید این نکته را فراموش کرد که اگر شما صرفاً انگیزهتان از ورود به این حرفه پول و شهرت باشد نمیتوانید در این زمینه موفق باشید چرا که با وجود مشکلات و دشواریهای احتمالی که سر راهتان قرار دارد عطای این کار را به لقایش میبخشید اما زمانی که میخواستم وارد این عرصه شوم اصلاً به مسئله پول یا شهرت فکر نمیکردم و بیشتر دوست داشتم به آرزویم که همان بازیگر شدن است دست پیدا کنم.
پس چه چیزی باعث شد که به بازیگری علاقهمند شوید؟
نمیتوانم به راحتی از آن حسی که من را به سمت بازیگری کشاند حرف بزنم چرا که یک حس عجیبی در من وجود داشت که من را به سمت بازیگری میکشاند. احساسی که از بچگی در من وجود داشت و دلم میخواست جای دیگران قرار بگیرم. آن زمان یکی از بهترین تفریحات زندگی من فیلم تماشا کردن و تخیلپردازی با آن بود.
آن طور که شنیدیم شما تحصیلات آکادمیک بازیگری ندارید و در رشته پرستاری فارغالتحصیل شدید.
من دوست داشتم در رشته هنر ادامه تحصیل بدهم و در دانشگاه هم بازیگری بخوانم اما در روزی که باید امتحان ورودی میدادم اتفاقی برایم پیش آمد که از امتحان دادن بازماندم به همین دلیل این موضوع را پای قسمت گذاشتم. در رشته پرستاری آزمون دادم و پذیرفته شدم و زمانی هم که به دانشگاه میرفتم همزمان در کلاسهای بازیگری شرکت میکردم.
خانوادهتان نسبت به علاقه شما به بازیگری چه نظری داشتند؟
آنها نه تنها مخالف این قضیه نبودند بلکه همواره من را مورد حمایت قرار دادند چرا که مادر من کارمند صدا و سیما بود و نسبت به هنر و به ویژه بازیگری دیدگاه کاملاً مثبتی داشت به همین خاطر وقتی از میزان علاقهمندی من مطلع شدند امکانات بیشتری را در اختیارم قرار دادند و مسیر را برای ورود من هموار کردند. منتها آنها برای من یک شرط تعیین کرده بودند و آن این بود که اول درسم را تمام کنم و بعد وارد دنیای بازیگری شوم. به نظر من نگاه و طرز رفتار خانوادهام در بازیگریام تأثیر به سزایی دارد.
این روزها حاشیه جزء لاینفک هنر به ویژه بازیگری محسوب میشود و گاهی کار به جایی میرسد که بیشتر از خود هنر در مطرح شدن بازیگر نقش دارد. کمی راجع به این موضوع صحبت کنید و اینکه شما چطور این حاشیه را کنترل میکنید؟
به نظر من یکی از نکتههایی که یک بازیگر حرفهای باید به خوبی بداند و سعی کند از آن عدول نکند همین حاشیههاست هر چند که بعضیها این حاشیه را باعث موفقیت یک بازیگر میدانند اما تصور من بر این است که عملکرد حاشیهها مقطعی است یعنی شما ممکن است در کوتاه مدت موفق شوید اما زمانی که حاشیهها شما را احاطه کرد، میبینید اوست که جای شما تصمیم میگیرد و به نوعی زندگی حرفهای و شخصیتان را مدیریت میکند به همین خاطر تصمیم گرفتم همیشه از حاشیه دور باشم و تنها به پیشبرد کارم فکر کنم چرا که در نهایت تنها چیزی که از شما باقی میماند کارنامه هنریتان است.
در سالهای اخیر معمولاً آثاری در تلویزیون بیشتر گل میکند که قصه حول و حوش یک زن مظلوم و ستمکشیده باشد و برخی علت محبوبیت سریال «ستایش» را هم به این موضوع ربط میدهند.
من خیلی با شما همنظر نیستم. شاید اشاره شما در بخش اول درست باشد و آثاری که محوریتش یک زن مظلوم باشد مخاطب را بیشتر جلب کند اما واقعیت این است که من اصلاً ستایش را زن مظلومی نمیبینم که بخواهد در شرایطی که به او ستم میشود سکوت کند بلکه او همواره در حال مبارزه است. او یک زن فداکار است که در مقابل همه مشکلات میایستد تا از خانوادهاش دفاع کند. یک زن مدیر و درس خوانده و دنیا دیده است و من شرایط و نوع زندگی او را بسیار میپسندم.
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
زندگینامه عادل فردوسی پور
عادل فردوسی پور در مهرماه ۱۳۵۳ در محله شهر آرا تهران متولد شد. وی فرزند نخست خانواده است و یک خواهر و یک برادر نیز دارد. پدرش از اهالی رفسنجان و کرمانی الاصل است. وی دوران دبستان را در مدرسه “ذوقی” گذراند. از همان زمان علاقه اش به فوتبال نیز نمود پیدا کرد، علاقه ای که بعدها خانواده را نگران کرد. عادل دوره راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند و چهارسال دبیرستان را به مدرسه البرز رفت و با معدل ۱۸ دیپلم گرفت.
وی علاقه زیادی به نشریات ورزشی داشت؛ تمام امید و آرزویم مجله “دنیای ورزش” یا “کیهان ورزشی” بود که هر هفته برای بدست آوردنش کلی تلاش می کردم. خانواده اش اهل فوتبال نیستند، وی در این باره گفته است که “هضم این موضوع که من فوتبال را دوست دارم برای خانواده ام بسیار دشوار بود، با التماس پدرم چند باری مرا به استادیوم برد، اما موضوع آن بود که آنها اصلا به فوتبال علاقه ای نداشتند.”
همزمان با آغاز دوره دبیرستان به دلیل علاقه فراوانی که به زبان انگلیسی داشت به یادگیری زبان پرداخت. با ورود به دانشگاه شریف در رشته
زندگینامه عادل فردوسی پور
مهندسی صنایع، توانست یادگیری زبان انگلیسی را نیز ادامه دهد و در سال سوم دانشگاه انگلیسی را بخوبی فرا بگیرد. او تحصیل را در دانشگاه
شریف تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته صنایع ادامه داد و در همان دانشگاه به تدریس زبان تخصصی مشغول شد.
فردوسی پور فوتبال را دوست دارد و خوب نیز بازی می کند. شعر دوست نیز هست و با سپهری میانه ای دارد.
“راستی اگر سهراب سپهری زنده بود، می توانست در برنامه “نود” به عنوان یک کارشناس حاضر باشد. حیف شد!” او در سال ۱۳۸۴ با گروه اجرایی نمایش “فنز” به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان همکاری کرد. نمایش “فنز” درباره یک خانواده انگلیسی بود که همگی از طرفداران متعصب تیم منچستر یونایتد بوده و پرویز پرستویی در این نمایش نقش برادر بزرگتر را ایفا میکرد که گزارشگر رادیو بود و عادل نیز به جای او گزارش انگلیسی می کرد.
از روزنامه نگاری تا اجرای برنامه
وی فعالیت رسانهای خود را در سال ۱۳۷۲، با روزنامهنگاری در اولین روزنامه ورزشی کشور، روزنامهٔ ابرار ورزشی به سردبیری اردشیر لارودی آغاز کرد. در آن زمان، سال سوم مهندسی بود.
خود وی در این باره میگوید: “اردشیر لارودی در رابطه با حیطه کاری ام پرسید و پاسخ دادم ترجمه. متنی به دستم داد. صبح فردای آن روز کارم را تحویل دادم و از چند روز بعد کار را شروع کردم.” بزرگترین علاقه مندی اش حضور در صدا و سیما بود، وی در این باره می گوید: “n بار تست دادم تا در نهایت قبول شدم.
آخرین باری که تست دارم اواخر سال ۱۳۷۳ بود. اوایل هم پاسخ مثبت بود، اما می گفتند صدات جوان است و پخته نیست.”
پس از چندین آزمون به صدا و سیما راه یافت اولین بار در سال ۱۳۷۴ در جریان بازی فوتسال جام رمضان صدایش از صدا و سیما پخش شد.
در ابتدا به گزارش برنامه منتخب ورزشی پرداخت و با گزارش بازی ها در جام جهانی ۹۸ به شهرت رسید. آن زمان کسی اسم فردوسی پور را نمی دانست، درباره اش می گفتند “همان مجری که می داند شب قبل بازیکنان لیورپول چه خورده اند!” فردوسی پور به روز بود و اطلاعات تازه ای داشت، اسامی بازیکنان خارجی را درست تلفظ می کرد و در شیوه گزارشگری و خواندن اسامی، در صدا و سیما تحولی ایجاد کرد.
هوشنگ نصیرزاده درباره وی می نویسد: “جوانی است قد بلند، عاشق فوتبال، بسیار کم رو و خجالتی، سر به زیر، کم حرف، طرفدار انتقاد، نوگرا و دارای خانواده اصیل و معتقد به اصول.”
مازیار ناظمی در باره حضور عادل فردوسی پور در صدا و سیما می نویسد: “اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۵ بود که به عنوان گوینده و تهیه کننده در گروه ورزش شبکه سه سیما فعالیت داشتم یادم می اید جوان قد بلند و موفرفری آمده بود که تست گزارشگری فوتبال بدهد. کلی مجلات “ورد ساکر” هم زیر بغلش بود و قرار شد روی یکی از فوتبالهای اروپائی صدا بگذارد وقتی کارش را شروع کرد به حدی صدایش بد و اجرایش مشکل داشت که همه می خندیدند.
کمتر کسی از بچه های حاضر در آن زمان فکر می کردند عادل بتواند با جواد خیابانی که برای خودش اسم و رسمی بهم زده بود، رقابت کند و در نهایت هم او را کنار بزند. گزارشگری تنیس، مسابقات اتومبیلرانی، نوشتن اطلاعات لازم برای برخی گزارشگران قدیمی تر و کم کم وارد شدن به عرصه گزارشگری فوتبال مسیری بود که عادل در سیما طی کرد.”
درباره کمک همکارانش به پرسپولیس می گوید: “سعی کرده ام از همه آنها چیز یاد بگیرم؛ از وارث، شفیع، کوتی و بهروان گرفته تا جواد خیابانی که خیلی به من کمک کرد. و حتی همکاران نسل جدید مثل آقای علیفر ، مزدک[میرزایی]، پیمان[یوسفی] و بقیه.” اگر برنامه های ورزشی صدا و سیما را در خاطر مرور کنیم، از جام جهانی ۹۸، عادل فردوسی پور مهمترین بازی های ایران را به همراه جواد خیابانی گزارش کرده، هرچند که این روزها، حرفه ای گری اولی موجب کسادی کار دومی شده است.
او می گوید طرفدار هیچ تیمی نیستم، با جوی که ایران دارد نمی شود طرفدار تیمی بود. اما به لیورپول انگلیس از قدیم علاقه داشته است.
وقتی برنامه “نود” کلید خورد
فردوسی پور در سال ۷۸، طرحی را از روی یک برنامه پر مخاطب ایتالیایی ارائه داد که در خرداد همان سال در قالب برنامه ۹۰ ارائه شد، برنامه ای که شهرتی برای او به ارمغان آورد.
وی درباره برنامه “نود” می گوید: “ماهیت برنامه “نود” نقد و بررسی بازی های لیگ و اتفاقات پیرامون فوتبال است. نمی توان اصل آن را تغییر داد.” فردوسی پور متاهل است و از نظرات همسرش در خصوص برنامه بهره می گیرد. او از نظرات دیگران استقبال می کند، اما برای برنامه اش اسلوبی دارد.
داور پیشکسوت فوتبال ایران در این باره می گوید: “عادل سعی می کند برنامه نود را به هیچ کس و هیچ چیز نمی فروشد و از بهترین دوستش هم انتقاد می کند. او مهارت دارد که وارد ماجراهایی شود که برای افکار عمومی جالب است و متخصص کشیدن مو از ماست است.”
وی همزمان با برنامه نود بزرگ شد و با آغاز دوره لیگ برتر فوتبال و برنامه های هفتگی اش که به تحلیل رویدادهای ورزش فوتبال کشور می پرداخت، چهره شد. آنچنان که برنامه هایش تاثیر مستقیمی در تیم های مطرح کشور، فدراسیون و تربیت بدنی داشت.
وی در این سال ها همیشه یک روند رو به رشد را طی کرده و سعی کرده به خطوط قرمز احترام بگذارد. به قول خودش هرگاه که کسی نیز به این خطوط احترامی نگذارد، پرچم می زنم و بالا و پایین می پرم.
معمولا در زمان تعطیلی لیگ، برنامه نود نیز تعطیل است. سرقفلی “نود” نیز به نام عادل زده شده، هرچند که تاکنون چهار بار مزدک میرزایی و رضا جاودانی به جای او ایفای نقش کرده اند، اما کسی آن ها را به یاد نمی آورد، همه نود را به نام فردوسی پور می شناسند.
مخالفان نود چه کسانی هستند؟
ــ علی پروین
؛ از دیرباز با فردوسی پور مشکل داشته، جمله “عادل را دوست دارم اما برنامه هایش را نه!” در دهه هفتاد از قول پروین بر زبان همه بود. اما این روزها رابطه ی خوبی بین این دو برقرار است.
ــ علی دایی ؛
در بازی آخر ایران در جام جهانی با جمله فردوسی پور تحت عنوان “خداحافظ علی دایی؛ خداحافظ جام جهانی.” مشکلات آغاز شد. در زمانی که دایی مربی سایپا بود وی تلویحا برنامه ۹۰ و مجری اش را متهم کرد به اینکه آنها نمی خواهند ما قهرمان شویم. فردوسی پور در باره دایی می گوید او فکر می کند همه با او دشمن هستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
ــ امیر قلعه نوعی ؛
فردوسی پور اینقدر از وی انتقاد کرد و اینقدر دلایل ماندنش را در نیمکت مربی گری استقلال پرسید که سرانجام قلعه نوعی در اظهار نظری گفت که عادل کارشناس فوتبال نیست، او در زمان مدرسه پینگ پونگ بازی می کرده!
ــ معمولا سیستم داوری کشور
با برنامه “نود” مشکل دارند، اما همین که بازنشسته شدند یا از کار برکنار، تلاش دارند تا نظرات شان را در برنامه به سمع عموم برسانند.
ــ مسئولین فدراسیون و لیگ؛
کم و بیش با برنامه “نود” مشکل دارند. سیستمی که سال هاست پاسخگو نبوده و هم اینک نیز ریاست اش نیز پاسخگو نیست، فشار بر خود احساس می کند اگر از او بازخواست شود، مجموعه فدراسیون و مدیران ارشد تربیت بدنی نیز همین گونه اند.
وی علاقه زیادی به نشریات ورزشی داشت؛ تمام امید و آرزویم مجله “دنیای ورزش” یا “کیهان ورزشی” بود که هر هفته برای بدست آوردنش کلی تلاش می کردم. خانواده اش اهل فوتبال نیستند، وی در این باره گفته است که “هضم این موضوع که من فوتبال را دوست دارم برای خانواده ام بسیار دشوار بود، با التماس پدرم چند باری مرا به استادیوم برد، اما موضوع آن بود که آنها اصلا به فوتبال علاقه ای نداشتند.”
همزمان با آغاز دوره دبیرستان به دلیل علاقه فراوانی که به زبان انگلیسی داشت به یادگیری زبان پرداخت. با ورود به دانشگاه شریف در رشته
زندگینامه عادل فردوسی پور
مهندسی صنایع، توانست یادگیری زبان انگلیسی را نیز ادامه دهد و در سال سوم دانشگاه انگلیسی را بخوبی فرا بگیرد. او تحصیل را در دانشگاه
شریف تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته صنایع ادامه داد و در همان دانشگاه به تدریس زبان تخصصی مشغول شد.
فردوسی پور فوتبال را دوست دارد و خوب نیز بازی می کند. شعر دوست نیز هست و با سپهری میانه ای دارد.
“راستی اگر سهراب سپهری زنده بود، می توانست در برنامه “نود” به عنوان یک کارشناس حاضر باشد. حیف شد!” او در سال ۱۳۸۴ با گروه اجرایی نمایش “فنز” به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان همکاری کرد. نمایش “فنز” درباره یک خانواده انگلیسی بود که همگی از طرفداران متعصب تیم منچستر یونایتد بوده و پرویز پرستویی در این نمایش نقش برادر بزرگتر را ایفا میکرد که گزارشگر رادیو بود و عادل نیز به جای او گزارش انگلیسی می کرد.
از روزنامه نگاری تا اجرای برنامه
وی فعالیت رسانهای خود را در سال ۱۳۷۲، با روزنامهنگاری در اولین روزنامه ورزشی کشور، روزنامهٔ ابرار ورزشی به سردبیری اردشیر لارودی آغاز کرد. در آن زمان، سال سوم مهندسی بود.
خود وی در این باره میگوید: “اردشیر لارودی در رابطه با حیطه کاری ام پرسید و پاسخ دادم ترجمه. متنی به دستم داد. صبح فردای آن روز کارم را تحویل دادم و از چند روز بعد کار را شروع کردم.” بزرگترین علاقه مندی اش حضور در صدا و سیما بود، وی در این باره می گوید: “n بار تست دادم تا در نهایت قبول شدم.
آخرین باری که تست دارم اواخر سال ۱۳۷۳ بود. اوایل هم پاسخ مثبت بود، اما می گفتند صدات جوان است و پخته نیست.”
پس از چندین آزمون به صدا و سیما راه یافت اولین بار در سال ۱۳۷۴ در جریان بازی فوتسال جام رمضان صدایش از صدا و سیما پخش شد.
در ابتدا به گزارش برنامه منتخب ورزشی پرداخت و با گزارش بازی ها در جام جهانی ۹۸ به شهرت رسید. آن زمان کسی اسم فردوسی پور را نمی دانست، درباره اش می گفتند “همان مجری که می داند شب قبل بازیکنان لیورپول چه خورده اند!” فردوسی پور به روز بود و اطلاعات تازه ای داشت، اسامی بازیکنان خارجی را درست تلفظ می کرد و در شیوه گزارشگری و خواندن اسامی، در صدا و سیما تحولی ایجاد کرد.
هوشنگ نصیرزاده درباره وی می نویسد: “جوانی است قد بلند، عاشق فوتبال، بسیار کم رو و خجالتی، سر به زیر، کم حرف، طرفدار انتقاد، نوگرا و دارای خانواده اصیل و معتقد به اصول.”
مازیار ناظمی در باره حضور عادل فردوسی پور در صدا و سیما می نویسد: “اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۵ بود که به عنوان گوینده و تهیه کننده در گروه ورزش شبکه سه سیما فعالیت داشتم یادم می اید جوان قد بلند و موفرفری آمده بود که تست گزارشگری فوتبال بدهد. کلی مجلات “ورد ساکر” هم زیر بغلش بود و قرار شد روی یکی از فوتبالهای اروپائی صدا بگذارد وقتی کارش را شروع کرد به حدی صدایش بد و اجرایش مشکل داشت که همه می خندیدند.
کمتر کسی از بچه های حاضر در آن زمان فکر می کردند عادل بتواند با جواد خیابانی که برای خودش اسم و رسمی بهم زده بود، رقابت کند و در نهایت هم او را کنار بزند. گزارشگری تنیس، مسابقات اتومبیلرانی، نوشتن اطلاعات لازم برای برخی گزارشگران قدیمی تر و کم کم وارد شدن به عرصه گزارشگری فوتبال مسیری بود که عادل در سیما طی کرد.”
درباره کمک همکارانش به پرسپولیس می گوید: “سعی کرده ام از همه آنها چیز یاد بگیرم؛ از وارث، شفیع، کوتی و بهروان گرفته تا جواد خیابانی که خیلی به من کمک کرد. و حتی همکاران نسل جدید مثل آقای علیفر ، مزدک[میرزایی]، پیمان[یوسفی] و بقیه.” اگر برنامه های ورزشی صدا و سیما را در خاطر مرور کنیم، از جام جهانی ۹۸، عادل فردوسی پور مهمترین بازی های ایران را به همراه جواد خیابانی گزارش کرده، هرچند که این روزها، حرفه ای گری اولی موجب کسادی کار دومی شده است.
او می گوید طرفدار هیچ تیمی نیستم، با جوی که ایران دارد نمی شود طرفدار تیمی بود. اما به لیورپول انگلیس از قدیم علاقه داشته است.
وقتی برنامه “نود” کلید خورد
فردوسی پور در سال ۷۸، طرحی را از روی یک برنامه پر مخاطب ایتالیایی ارائه داد که در خرداد همان سال در قالب برنامه ۹۰ ارائه شد، برنامه ای که شهرتی برای او به ارمغان آورد.
وی درباره برنامه “نود” می گوید: “ماهیت برنامه “نود” نقد و بررسی بازی های لیگ و اتفاقات پیرامون فوتبال است. نمی توان اصل آن را تغییر داد.” فردوسی پور متاهل است و از نظرات همسرش در خصوص برنامه بهره می گیرد. او از نظرات دیگران استقبال می کند، اما برای برنامه اش اسلوبی دارد.
داور پیشکسوت فوتبال ایران در این باره می گوید: “عادل سعی می کند برنامه نود را به هیچ کس و هیچ چیز نمی فروشد و از بهترین دوستش هم انتقاد می کند. او مهارت دارد که وارد ماجراهایی شود که برای افکار عمومی جالب است و متخصص کشیدن مو از ماست است.”
وی همزمان با برنامه نود بزرگ شد و با آغاز دوره لیگ برتر فوتبال و برنامه های هفتگی اش که به تحلیل رویدادهای ورزش فوتبال کشور می پرداخت، چهره شد. آنچنان که برنامه هایش تاثیر مستقیمی در تیم های مطرح کشور، فدراسیون و تربیت بدنی داشت.
وی در این سال ها همیشه یک روند رو به رشد را طی کرده و سعی کرده به خطوط قرمز احترام بگذارد. به قول خودش هرگاه که کسی نیز به این خطوط احترامی نگذارد، پرچم می زنم و بالا و پایین می پرم.
معمولا در زمان تعطیلی لیگ، برنامه نود نیز تعطیل است. سرقفلی “نود” نیز به نام عادل زده شده، هرچند که تاکنون چهار بار مزدک میرزایی و رضا جاودانی به جای او ایفای نقش کرده اند، اما کسی آن ها را به یاد نمی آورد، همه نود را به نام فردوسی پور می شناسند.
مخالفان نود چه کسانی هستند؟
ــ علی پروین
؛ از دیرباز با فردوسی پور مشکل داشته، جمله “عادل را دوست دارم اما برنامه هایش را نه!” در دهه هفتاد از قول پروین بر زبان همه بود. اما این روزها رابطه ی خوبی بین این دو برقرار است.
ــ علی دایی ؛
در بازی آخر ایران در جام جهانی با جمله فردوسی پور تحت عنوان “خداحافظ علی دایی؛ خداحافظ جام جهانی.” مشکلات آغاز شد. در زمانی که دایی مربی سایپا بود وی تلویحا برنامه ۹۰ و مجری اش را متهم کرد به اینکه آنها نمی خواهند ما قهرمان شویم. فردوسی پور در باره دایی می گوید او فکر می کند همه با او دشمن هستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
ــ امیر قلعه نوعی ؛
فردوسی پور اینقدر از وی انتقاد کرد و اینقدر دلایل ماندنش را در نیمکت مربی گری استقلال پرسید که سرانجام قلعه نوعی در اظهار نظری گفت که عادل کارشناس فوتبال نیست، او در زمان مدرسه پینگ پونگ بازی می کرده!
ــ معمولا سیستم داوری کشور
با برنامه “نود” مشکل دارند، اما همین که بازنشسته شدند یا از کار برکنار، تلاش دارند تا نظرات شان را در برنامه به سمع عموم برسانند.
ــ مسئولین فدراسیون و لیگ؛
کم و بیش با برنامه “نود” مشکل دارند. سیستمی که سال هاست پاسخگو نبوده و هم اینک نیز ریاست اش نیز پاسخگو نیست، فشار بر خود احساس می کند اگر از او بازخواست شود، مجموعه فدراسیون و مدیران ارشد تربیت بدنی نیز همین گونه اند.
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
جانی دپ،نامزده نقش مولانا
گفت وگو با ملیسا کارتر و بهرام حیدری، فیلمنامه نویسان پروژه « مولانا»
ملیسا كارتر و همسرش كه از مدیران ارشد كمپانی ریل نایت هستند با بنیاد فارابی وارد مذاكره شده اند تا فیلم «رومی و انسان كامل» را برمبنای زندگی مولانا و الهاماتی كه از پیامبر اسلام(ص) گرفته به صورت مشترك با ایران تولید و پخش جهانی كنند. آنها برای بازی در نقش مولانا جانی دپ و دنیل دی لوئیس را در نظر دارند
احتمال می رود كه تولیدات مشترك سینمای ایران با كشورهای دیگر وارد فاز تازه ای شود و اگر این اتفاق بیفتد اولین پروژه، فیلم زندگی شاعر بزرگ ایرانی، مولانا با نام «رومی و انسان كامل» خواهد بود. ملیسا كارتر مدیر ارشد اجرایی كمپانی تهیه و پخش ریل نایت (Reel Knight) است كه به همراه همسرش بهرام حیدری (كارگردان هنری) به تازگی با بنیاد فارابی وارد مذاكره شده تا پروژه «رومی و انسان كامل» را درباره زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی در ایران بسازند. فیلمنامه پروژه در اختیار بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفته تا خوانده شود و نام این فیلمنامه اكنون در فهرست آثار ثبت شده در معاونت فرهنگی بنیاد فارابی است. برای کارگردانی این فیلم از الیور استون نام برده شده و البته آنها گزینه های دیگری هم دارند که همگی جزو کارگردانان طراز اول جهانی اند. کمپانی ریل نایت چند فیلم در دست تولید دارد که اکثر آنها مایه های مذهبی دارند و یکی هم فیلمنامه ای تاریخی درباره یک سلحشور ژاپنی است. در بین فیلم هایی که می خواهند تهیه و پخش کنند نام «عاشورا» هم به چشم می خورد. در گفت وگویی با آنها درباره ریل نایت و پروژه «رومی» صحبت کردیم که در صورت انجام، قطعا گام بزرگی در بین المللی شدن سینمای ایران خواهد بود.
درباره کمپانی تهیه و پخش فیلم ریل نایت کمی توضیح دهید. اصلا هدف این کمپانی چیست؟
شرکت سامیت یکی از بزرگترین شرکت های پخش در جهان است که توزیع فیلم هایی چون سه گانه «افسانه مهتاب»، «بادبادک باز» و «سیریانا» را برعهده داشته است. بزرگترین سهامدار شرکت سامیت آقای عمر امانت است که یک مسلمان آمریکایی است. از طریق آقای امانت شرکت ریل نایت که هم تولیدکننده و هم پخش کننده است با شرکت سامیت به هم پیوستند. من و ملیسا چندین سال روی این قضیه کار کردیم که یکی از مشکلات کشورهای اسلامی این است که فیلم هایشان پخش نمی شود. یا اگر فیلمی از مسلمانان پخش کنند فقط درباره تروریست هاست. در حالی که یک چهارم بازار جهانی فیلم، مسلمانان هستند. بازار خیلی وسیعی است. مثلا شما به برند حلال توجه کنید. امروز دیگر درهمه جای دنیا برند حلال رشد کرده و هر روز هم دارد قوی تر می شود. پس مسلمانان سهم بزرگی در بازار دارند اما در اصل از سهم خودشان در سینما محروم شده اند. به همین دلیل هم ما تصمیم گرفتیم یک شرکت فیلمسازی بزرگ جهانی به راه بیندازیم تا نماینده مسلمانان باشد و حق و حقوق شان را در صنعت سینما و پخش جهانی فیلم ها حفظ کند. هدف تولید فیلم هایی است که در بازار رقابتی همپای بقیه فیلم های جهان دیده شوند و نشان از فرهنگ مسلمانان هم داشته باشند. عمر امانت 10 میلیون دلار سرمایه در این شرکت گذاشت و ما هم 12 میلیون دلار و تصمیم گرفتیم اولین پروژه «مولانا جلال الدین رومی» باشد.
در سایت ریل نایت به جز «رومی» فیلمنامه های دیگری هم به چشم می خورد که گویا برای تولید فیلم در نظر گرفته اید و به نظرم جالب بودند: «حضرت موسی»، «آدم و حوا» و «عاشورا». پس یعنی هدف ریل نایت تولید فیلم هایی با تم مذهبی است؟
کارتر: بله و پخش آنها در همه جای دنیا. در حقیقت ریل نایت می خواهد فیلم هایی با موضوعات مذهبی و اسلامی بسازد و در همه جای دنیا برای آن بازار پیدا کند.
فیلمنامه هایتان را چه کسی می نویسد؟چون همه این ها موضوعات حساسی هستند که به تحقیق نیاز دارند.
کارتر: فیلمنامه «مولانا» را من و بهرام حیدری با هم نوشتیم. اما ما در نوشتن فیلمنامه هایمان از نویسندگان حرفه ای هالیوود کمک می گیریم. ما آنجا معمولا یک طرح داریم که آن را به نویسنده های حرفه ای می دهیم که کارشان فیلمنامه نویسی است. فیلمنامه «رومی و انسان کامل» را هم بعد از تمام شدن چند فیلمنامه نویس مهم هالیوود خواندند و بر مبنای نکاتی چون بازار و قصه و اوج و فرود تاییدش کردند.
حیدری: یا در مورد «عاشورا» ما طرح را به آنها دادیم. ما معتقدیم که عاشورا یک داستان واقعی و عاشقانه است که مردم دنیا خیلی درباره اش نمی دانند. الان دیگر مثل سابق نیست که مردم كتاب بخوانند بلکه بیشتر برای افزایش اطلاعات شان فیلم نگاه می کنند. می شود فیلم بسیار زیبایی درباره عاشورا ساخت تا دنیا با این واقعه و مفهوم عشق در آن آشنا شود. درباره سوال تان هم بگویم که اکثر فیلمنامه ها را ما می نویسیم اما توسط کسانی مانند مارک فورستر تصحیح می شود.
برای ساختن «عاشورا» کسی را در نظر گرفته اید؟
کارتر: چند گزینه در ذهنمان داریم اما کسی که خیلی رویش فکر می کنیم و بیشتر احتمال می دهیم که او کارگردان «عاشورا» بشود، مل گیبسون است.
تحقیقات پروژه «رومی» به چه صورت بود؟
حیدری: تحقیقات درباره «رومی» حدود 10 سالی طول کشید. ما کار تحقیقات را به همراه آقای دکتر سلیمان پناه انجام دادیم. ایشان دکترای جامعه شناسی دارند و سال ها در قم اقامت داشته اند و در آنجا هم عرفان و علوم اسلامی خوانده اند و الان محقق اسلامی هستند. در رابطه با پروژه های «عاشورا» و «رومی» هم خیلی به ما کمک کردند بخصوص که قرار است این پروژه ها در ایران ساخته شود و آنها را با قوانین اینجا هم سنجیدند. درباره فیلم «مولانا» باید توضیحاتی بدهم. اسم این فیلم هست: «رومی و انسان کامل». در اصل داستان ما فقط درباره مولانا نیست بلکه درباره تاثیر پیامبر اسلامی بر اندیشه های مولاناست که چطور الهام بخش اشعار مولانا می شود. ما از داستان های خود مثنوی برداشت کردیم و فیلمنامه را بر مبنای تفکر مولانا درباره پیامبر اسلامی نوشتیم. داستانی است که البته مخاطب جهانی را در نظر دارد و چون قرار است پخش جهانی بشود، طوری نوشته شده که فیلم خیلی داینامیک باشد تا تماشاگر ناآشنا را هم خسته نکند.
کارتر: می دانید بیشتر مردم آمریکا و کانادا نمی دانند که مولانا مسلمان بوده یا حتی ایرانی بوده است. اشعار مولانا جزو پرفروش ترین آثار یک شاعر در غرب هستند با این حال آنها اطلاع ندارند که مولانا همه اشعار و آثار و وجودش نشأت گرفته از اسلام است.
چطور شد که فیلمنامه تان را به فارابی ارائه کردید؟
کارتر: خب بخش مهمی از سرمایه گذاری فیلم های ایرانی برعهده فارابی است و خب این پروژه بزرگی است که به مشارکت و سرمایه گذاری نیاز دارد.
حیدری: ما فکر کردیم شراکت با فارابی برای ساخت این فیلم ایده خوبی است. بخصوص که دولت ایران اعلام کرده که از تولید فیلم های مشترک با کشورهای دیگر حمایت می کند. این پروژه و فیلم «عاشورا» می تواند نقطه آغازی برای این همکاری های مشترک باشد. ما تمایل زیادی داریم که با فارابی این کار مشترک را انجام دهیم. البته بخش خصوصی هم مایل به سرمایه گذاری روی این پروژه است. بخصوص کشور ترکیه تمایل دارد که این فیلم با مشارکت آنها ساخته شود.
کارتر: عمر امانت تماس گرفت و گفت که ترکیه قبول کرده تمام بودجه فیلم را که چیزی بالغ بر 25میلیون دلار می شود تقبل کند و درعوض فیلم در ترکیه و به عنوان یک فیلم ترکی ساخته شود. خب شما می دانید که هزینه داشتن ستاره در یک فیلم چقدر زیاد است مثلا برد پیت 10 میلیون دلار می گیرد. کسی مانند جانی دپ 20 میلیون دلار می گیرد. یا خود مارک فورستر که یک کارگردان مهم است و فیلم هایی چون «بادبادک باز» یا «ذره ای آرامش» جیمز باند را ساخته 2میلیون دلار می گیرد. درنتیجه اگر شما می خواهید که در فیلمتان یک ستاره بین المللی حضور داشته باشد و یک کارگردان خوب هم داشته باشید، مقدار زیادی از بودجه تان صرف دستمزد خواهد شد اما این را هم باید در نظر داشت که اگر آنجلینا جولی برای بازی در فیلمی 17 میلیون دلار می گیرد درعوض ضمانتی هست که آن فیلم حداقل 140 میلیون دلار فروش کند. یک فیلم باید در چند مرحله ایجاد سرمایه کند. اولینش نماش در سینماهاست. بعد فروش دی وی دی آن است و بعد هم فروشش به تلویزیون ها و خطوط هواپیمایی و غیره. یک فیلم تا هفت سال باید سوددهی داشته باشد. مثلا برای قسمت اول «افسانه مهتاب» 25 میلیون دلار هزینه کردند و فیلم 650 میلیون دلار فروش داشت که با استفاده از سودی که نصیب کمپانی شد توانستند قسمت های بعدی را بسازند. اینجا این ارقام خیلی مفهومی ندارند اگر به کسی بگویی هزینه تولید فیلمی 20 میلیون دلار می شود، وحشت می کند. درحالی که این فیلم ها باید بازگشت سرمایه و سود داشته باشند.
و شما قصد دارید که «رومی» و بقیه پروژه هایتان را با چهره های مطرح جهانی بسازید؟ از عوامل ایرانی هم کسی در این فیلم خواهد بود؟
حیدری: بله. البته فقط نقش های اصلی و کارگردان از ستاره های جهانی انتخاب می شوند و بقیه عوامل فیلم ایرانی خواهند بود.
کارتر: من شنیده ام که آیت الله خامنه ای امسال را به نام سال اقتصادی نام گذاری کرده اند. ما می خواهیم که این فیلم یک حرکت اقتصادی هم برای ایران باشد. هم ایجاد کار کند و هم سرمایه ها را به ایران بکشاند. جدا از اینکه فیلم با پخش جهانی و برنامه ریزی سرمایه و سودش را برگرداند. از طرف دیگر می خواهیم کار فرهنگی انجام دهیم. پدر خود من کشیش بود و من به عنوان یک مسیحی بزرگ شدم، هرچند الان مسلمان هستم، اما هدفم این است که اسلام واقعی را به مردم غرب که آن را نمی شناسند، نشان دهم.
حیدری: ما به خاطر عشق و علاقه ای که به ایران داریم و به خاطر همه زمینه ها و قابلیت هایی که اینجا وجود دارد، دوست داریم این حرکت فرهنگی-اقتصادی را با ایران جلو ببریم. 99درصد عوامل ایرانی خواهند بود اما ما از چند مشاور و کارگردان و فیلمنامه نویس بزرگ جهانی بهره خواهیم گرفت تا هم استعدادهایمان شکوفا شود و هم بازار جهانی را به دست بگیریم. الان فرصت مناسبی پیش آمده تا مسلمان ها در رسانه سینما که تاکنون ضعیف بوده اند هم خودشان را تقویت کنند.
کارتر: رسانه های غربی پروپاگاندایی به راه انداخته اند تا علیه اسلام فعالیت کنند. امام خمینی(ره) چندین سال پیش گفتند که ایران می تواند چراغی برای همه دنیا باشد و این حرف درستی است چون ایرانیان استعداد، هنر، دانش، تمدن و کشور به این زیبایی دارند.
الان مذاکرات تان با فارابی به کجا رسیده؟
حیدری: فیلمنامه را تقدیم شان کرده ایم تا بخوانند و نظرشان را اعلام کنند.
اصلاحیه ای هم به فیلم وارد کرده اند؟
حیدری: فعلا که چیزی به ما نگفته اند. حتما اگر نکته ای باشد کتبا اعلام خواهند کرد. ما فعلا فقط فیلمنامه را داده ایم و یکسری اسامی را به عنوان احتمالات کارگردانی و بازیگری با ایشان مطرح کرده ایم.
گزینه هایتان برای کارگردانی و بازی در نقش اصلی چه کسانی هستند؟ اسم الیور استون را به عنوان یکی از گزینه ها شنیده بودیم.
کارتر: الیور استون، مارک فورستر و شکر کاپور گزینه های ما هستند. خوشبختانه همه کارگردانان بزرگ قول همکاری با ریل نایت را داده اند. چیزی که برایمان اهمیت دارد این است که قطعا یک کارگردان برنده اسکار فیلم را بسازد. البته حتما از کارگردانان ایرانی به عنوان مشاور استفاده خواهیم کرد. چون ما یک فیلم تقلیدی نمی خواهیم. ما دوست داریم فیلمی بسازیم که روح و قلب ایرانی داشته باشد. به همین دلیل هم با وجود پیشنهادهای مالی ترکیه آن را رد کردیم.
حیدری: بخصوص که ایران پتانسیلش را دارد. فیلم «حضرت مریم» و «حضرت عیسی» را ساخته. نقاط ضعف را هم می شود با حضور چند عامل حرفه ای جهانی برطرف کرد. چون فیلم باید از نظر کیفیت درجه یک باشد تا در 30هزار سالن سینما در دنیا پخش شود.
بازیگر مد نظرتان برای نقش مولانا کیست؟
کارتر: جانی دپ را به عنوان یکی از انتخاب هایمان داریم. او بازیگر درخشانی است و گزینه دیگر دنیل دی لوییس. چون این دو نفر بازیگرانی هستند که در عمق نقش شان فرو می روند.
فیلم قرار است در ایران فیلمبرداری شود؟
حیدری: بله. اگر توافقاتمان صورت بگیرد، می خواهیم 90درصد همه فیلم هایمان در ایران فیلمبرداری شود.
کارتر: مشاور ارشد امانت به ایران سفر کرده بود و آنقدر عاشق ایران شده بود که دلش می خواست بماند. در ایران همه زیرساخت ها برای تولید فیلم فراهم است. و وقتی چنین استعدادها و امکاناتی هست چرا باید فیلم ها را در مراکش یا الجزایر ساخت؟
به جز «رومی» یک فیلمنامه دیگر هم به فارابی ارائه کردید. درباره آن هم توضیح می دهید؟
حیدری: «سرنوشت نفرین شده» فیلمی درباره جنگ ایران و عراق است. 60 سال گذشته و دخالت های غرب در ایران را در حمله به ایران مرور می کند. الهام گرفته از داستان رستم و سهراب و مدرن شده آن است. فیلمی است که هم اکشن است و هم تعلیق دارد و هم بسیار روشن کننده وقایع دوران جنگ است و تاثیر خوبی روی جهانیان خواهد گذاشت.
کارتر: از طرف دیگر ساخت فیلم جنگی در آمریکا خیلی گران تمام می شود، حداقل100میلیون دلار هزینه دارد. به همین دلیل هم در آمریکا خیلی فیلم جنگی ساخته نمی شود اما اینجا شما یک شهرک دفاع مقدس دارید که فقط برای این منظور ساخته شده و هر سال تعداد زیادی فیلم و تله فیلم جنگی می سازید. متخصصان جلوه های ویژه و زیرساخت های تولید فیلم جنگی را دارید. پروپاگاندای غرب علیه ایران به گونه ای بوده که هنوز بعضی ها در غرب فکر می کنند ایران بوده که به عراق حمله کرده. با ساختن چنین فیلم هایی می شود اذهان عمومی را روشن کرد و واقعیت ها را گفت.
ملیسا كارتر و همسرش كه از مدیران ارشد كمپانی ریل نایت هستند با بنیاد فارابی وارد مذاكره شده اند تا فیلم «رومی و انسان كامل» را برمبنای زندگی مولانا و الهاماتی كه از پیامبر اسلام(ص) گرفته به صورت مشترك با ایران تولید و پخش جهانی كنند. آنها برای بازی در نقش مولانا جانی دپ و دنیل دی لوئیس را در نظر دارند
احتمال می رود كه تولیدات مشترك سینمای ایران با كشورهای دیگر وارد فاز تازه ای شود و اگر این اتفاق بیفتد اولین پروژه، فیلم زندگی شاعر بزرگ ایرانی، مولانا با نام «رومی و انسان كامل» خواهد بود. ملیسا كارتر مدیر ارشد اجرایی كمپانی تهیه و پخش ریل نایت (Reel Knight) است كه به همراه همسرش بهرام حیدری (كارگردان هنری) به تازگی با بنیاد فارابی وارد مذاكره شده تا پروژه «رومی و انسان كامل» را درباره زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی در ایران بسازند. فیلمنامه پروژه در اختیار بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفته تا خوانده شود و نام این فیلمنامه اكنون در فهرست آثار ثبت شده در معاونت فرهنگی بنیاد فارابی است. برای کارگردانی این فیلم از الیور استون نام برده شده و البته آنها گزینه های دیگری هم دارند که همگی جزو کارگردانان طراز اول جهانی اند. کمپانی ریل نایت چند فیلم در دست تولید دارد که اکثر آنها مایه های مذهبی دارند و یکی هم فیلمنامه ای تاریخی درباره یک سلحشور ژاپنی است. در بین فیلم هایی که می خواهند تهیه و پخش کنند نام «عاشورا» هم به چشم می خورد. در گفت وگویی با آنها درباره ریل نایت و پروژه «رومی» صحبت کردیم که در صورت انجام، قطعا گام بزرگی در بین المللی شدن سینمای ایران خواهد بود.
درباره کمپانی تهیه و پخش فیلم ریل نایت کمی توضیح دهید. اصلا هدف این کمپانی چیست؟
شرکت سامیت یکی از بزرگترین شرکت های پخش در جهان است که توزیع فیلم هایی چون سه گانه «افسانه مهتاب»، «بادبادک باز» و «سیریانا» را برعهده داشته است. بزرگترین سهامدار شرکت سامیت آقای عمر امانت است که یک مسلمان آمریکایی است. از طریق آقای امانت شرکت ریل نایت که هم تولیدکننده و هم پخش کننده است با شرکت سامیت به هم پیوستند. من و ملیسا چندین سال روی این قضیه کار کردیم که یکی از مشکلات کشورهای اسلامی این است که فیلم هایشان پخش نمی شود. یا اگر فیلمی از مسلمانان پخش کنند فقط درباره تروریست هاست. در حالی که یک چهارم بازار جهانی فیلم، مسلمانان هستند. بازار خیلی وسیعی است. مثلا شما به برند حلال توجه کنید. امروز دیگر درهمه جای دنیا برند حلال رشد کرده و هر روز هم دارد قوی تر می شود. پس مسلمانان سهم بزرگی در بازار دارند اما در اصل از سهم خودشان در سینما محروم شده اند. به همین دلیل هم ما تصمیم گرفتیم یک شرکت فیلمسازی بزرگ جهانی به راه بیندازیم تا نماینده مسلمانان باشد و حق و حقوق شان را در صنعت سینما و پخش جهانی فیلم ها حفظ کند. هدف تولید فیلم هایی است که در بازار رقابتی همپای بقیه فیلم های جهان دیده شوند و نشان از فرهنگ مسلمانان هم داشته باشند. عمر امانت 10 میلیون دلار سرمایه در این شرکت گذاشت و ما هم 12 میلیون دلار و تصمیم گرفتیم اولین پروژه «مولانا جلال الدین رومی» باشد.
در سایت ریل نایت به جز «رومی» فیلمنامه های دیگری هم به چشم می خورد که گویا برای تولید فیلم در نظر گرفته اید و به نظرم جالب بودند: «حضرت موسی»، «آدم و حوا» و «عاشورا». پس یعنی هدف ریل نایت تولید فیلم هایی با تم مذهبی است؟
کارتر: بله و پخش آنها در همه جای دنیا. در حقیقت ریل نایت می خواهد فیلم هایی با موضوعات مذهبی و اسلامی بسازد و در همه جای دنیا برای آن بازار پیدا کند.
فیلمنامه هایتان را چه کسی می نویسد؟چون همه این ها موضوعات حساسی هستند که به تحقیق نیاز دارند.
کارتر: فیلمنامه «مولانا» را من و بهرام حیدری با هم نوشتیم. اما ما در نوشتن فیلمنامه هایمان از نویسندگان حرفه ای هالیوود کمک می گیریم. ما آنجا معمولا یک طرح داریم که آن را به نویسنده های حرفه ای می دهیم که کارشان فیلمنامه نویسی است. فیلمنامه «رومی و انسان کامل» را هم بعد از تمام شدن چند فیلمنامه نویس مهم هالیوود خواندند و بر مبنای نکاتی چون بازار و قصه و اوج و فرود تاییدش کردند.
حیدری: یا در مورد «عاشورا» ما طرح را به آنها دادیم. ما معتقدیم که عاشورا یک داستان واقعی و عاشقانه است که مردم دنیا خیلی درباره اش نمی دانند. الان دیگر مثل سابق نیست که مردم كتاب بخوانند بلکه بیشتر برای افزایش اطلاعات شان فیلم نگاه می کنند. می شود فیلم بسیار زیبایی درباره عاشورا ساخت تا دنیا با این واقعه و مفهوم عشق در آن آشنا شود. درباره سوال تان هم بگویم که اکثر فیلمنامه ها را ما می نویسیم اما توسط کسانی مانند مارک فورستر تصحیح می شود.
برای ساختن «عاشورا» کسی را در نظر گرفته اید؟
کارتر: چند گزینه در ذهنمان داریم اما کسی که خیلی رویش فکر می کنیم و بیشتر احتمال می دهیم که او کارگردان «عاشورا» بشود، مل گیبسون است.
تحقیقات پروژه «رومی» به چه صورت بود؟
حیدری: تحقیقات درباره «رومی» حدود 10 سالی طول کشید. ما کار تحقیقات را به همراه آقای دکتر سلیمان پناه انجام دادیم. ایشان دکترای جامعه شناسی دارند و سال ها در قم اقامت داشته اند و در آنجا هم عرفان و علوم اسلامی خوانده اند و الان محقق اسلامی هستند. در رابطه با پروژه های «عاشورا» و «رومی» هم خیلی به ما کمک کردند بخصوص که قرار است این پروژه ها در ایران ساخته شود و آنها را با قوانین اینجا هم سنجیدند. درباره فیلم «مولانا» باید توضیحاتی بدهم. اسم این فیلم هست: «رومی و انسان کامل». در اصل داستان ما فقط درباره مولانا نیست بلکه درباره تاثیر پیامبر اسلامی بر اندیشه های مولاناست که چطور الهام بخش اشعار مولانا می شود. ما از داستان های خود مثنوی برداشت کردیم و فیلمنامه را بر مبنای تفکر مولانا درباره پیامبر اسلامی نوشتیم. داستانی است که البته مخاطب جهانی را در نظر دارد و چون قرار است پخش جهانی بشود، طوری نوشته شده که فیلم خیلی داینامیک باشد تا تماشاگر ناآشنا را هم خسته نکند.
کارتر: می دانید بیشتر مردم آمریکا و کانادا نمی دانند که مولانا مسلمان بوده یا حتی ایرانی بوده است. اشعار مولانا جزو پرفروش ترین آثار یک شاعر در غرب هستند با این حال آنها اطلاع ندارند که مولانا همه اشعار و آثار و وجودش نشأت گرفته از اسلام است.
چطور شد که فیلمنامه تان را به فارابی ارائه کردید؟
کارتر: خب بخش مهمی از سرمایه گذاری فیلم های ایرانی برعهده فارابی است و خب این پروژه بزرگی است که به مشارکت و سرمایه گذاری نیاز دارد.
حیدری: ما فکر کردیم شراکت با فارابی برای ساخت این فیلم ایده خوبی است. بخصوص که دولت ایران اعلام کرده که از تولید فیلم های مشترک با کشورهای دیگر حمایت می کند. این پروژه و فیلم «عاشورا» می تواند نقطه آغازی برای این همکاری های مشترک باشد. ما تمایل زیادی داریم که با فارابی این کار مشترک را انجام دهیم. البته بخش خصوصی هم مایل به سرمایه گذاری روی این پروژه است. بخصوص کشور ترکیه تمایل دارد که این فیلم با مشارکت آنها ساخته شود.
کارتر: عمر امانت تماس گرفت و گفت که ترکیه قبول کرده تمام بودجه فیلم را که چیزی بالغ بر 25میلیون دلار می شود تقبل کند و درعوض فیلم در ترکیه و به عنوان یک فیلم ترکی ساخته شود. خب شما می دانید که هزینه داشتن ستاره در یک فیلم چقدر زیاد است مثلا برد پیت 10 میلیون دلار می گیرد. کسی مانند جانی دپ 20 میلیون دلار می گیرد. یا خود مارک فورستر که یک کارگردان مهم است و فیلم هایی چون «بادبادک باز» یا «ذره ای آرامش» جیمز باند را ساخته 2میلیون دلار می گیرد. درنتیجه اگر شما می خواهید که در فیلمتان یک ستاره بین المللی حضور داشته باشد و یک کارگردان خوب هم داشته باشید، مقدار زیادی از بودجه تان صرف دستمزد خواهد شد اما این را هم باید در نظر داشت که اگر آنجلینا جولی برای بازی در فیلمی 17 میلیون دلار می گیرد درعوض ضمانتی هست که آن فیلم حداقل 140 میلیون دلار فروش کند. یک فیلم باید در چند مرحله ایجاد سرمایه کند. اولینش نماش در سینماهاست. بعد فروش دی وی دی آن است و بعد هم فروشش به تلویزیون ها و خطوط هواپیمایی و غیره. یک فیلم تا هفت سال باید سوددهی داشته باشد. مثلا برای قسمت اول «افسانه مهتاب» 25 میلیون دلار هزینه کردند و فیلم 650 میلیون دلار فروش داشت که با استفاده از سودی که نصیب کمپانی شد توانستند قسمت های بعدی را بسازند. اینجا این ارقام خیلی مفهومی ندارند اگر به کسی بگویی هزینه تولید فیلمی 20 میلیون دلار می شود، وحشت می کند. درحالی که این فیلم ها باید بازگشت سرمایه و سود داشته باشند.
و شما قصد دارید که «رومی» و بقیه پروژه هایتان را با چهره های مطرح جهانی بسازید؟ از عوامل ایرانی هم کسی در این فیلم خواهد بود؟
حیدری: بله. البته فقط نقش های اصلی و کارگردان از ستاره های جهانی انتخاب می شوند و بقیه عوامل فیلم ایرانی خواهند بود.
کارتر: من شنیده ام که آیت الله خامنه ای امسال را به نام سال اقتصادی نام گذاری کرده اند. ما می خواهیم که این فیلم یک حرکت اقتصادی هم برای ایران باشد. هم ایجاد کار کند و هم سرمایه ها را به ایران بکشاند. جدا از اینکه فیلم با پخش جهانی و برنامه ریزی سرمایه و سودش را برگرداند. از طرف دیگر می خواهیم کار فرهنگی انجام دهیم. پدر خود من کشیش بود و من به عنوان یک مسیحی بزرگ شدم، هرچند الان مسلمان هستم، اما هدفم این است که اسلام واقعی را به مردم غرب که آن را نمی شناسند، نشان دهم.
حیدری: ما به خاطر عشق و علاقه ای که به ایران داریم و به خاطر همه زمینه ها و قابلیت هایی که اینجا وجود دارد، دوست داریم این حرکت فرهنگی-اقتصادی را با ایران جلو ببریم. 99درصد عوامل ایرانی خواهند بود اما ما از چند مشاور و کارگردان و فیلمنامه نویس بزرگ جهانی بهره خواهیم گرفت تا هم استعدادهایمان شکوفا شود و هم بازار جهانی را به دست بگیریم. الان فرصت مناسبی پیش آمده تا مسلمان ها در رسانه سینما که تاکنون ضعیف بوده اند هم خودشان را تقویت کنند.
کارتر: رسانه های غربی پروپاگاندایی به راه انداخته اند تا علیه اسلام فعالیت کنند. امام خمینی(ره) چندین سال پیش گفتند که ایران می تواند چراغی برای همه دنیا باشد و این حرف درستی است چون ایرانیان استعداد، هنر، دانش، تمدن و کشور به این زیبایی دارند.
الان مذاکرات تان با فارابی به کجا رسیده؟
حیدری: فیلمنامه را تقدیم شان کرده ایم تا بخوانند و نظرشان را اعلام کنند.
اصلاحیه ای هم به فیلم وارد کرده اند؟
حیدری: فعلا که چیزی به ما نگفته اند. حتما اگر نکته ای باشد کتبا اعلام خواهند کرد. ما فعلا فقط فیلمنامه را داده ایم و یکسری اسامی را به عنوان احتمالات کارگردانی و بازیگری با ایشان مطرح کرده ایم.
گزینه هایتان برای کارگردانی و بازی در نقش اصلی چه کسانی هستند؟ اسم الیور استون را به عنوان یکی از گزینه ها شنیده بودیم.
کارتر: الیور استون، مارک فورستر و شکر کاپور گزینه های ما هستند. خوشبختانه همه کارگردانان بزرگ قول همکاری با ریل نایت را داده اند. چیزی که برایمان اهمیت دارد این است که قطعا یک کارگردان برنده اسکار فیلم را بسازد. البته حتما از کارگردانان ایرانی به عنوان مشاور استفاده خواهیم کرد. چون ما یک فیلم تقلیدی نمی خواهیم. ما دوست داریم فیلمی بسازیم که روح و قلب ایرانی داشته باشد. به همین دلیل هم با وجود پیشنهادهای مالی ترکیه آن را رد کردیم.
حیدری: بخصوص که ایران پتانسیلش را دارد. فیلم «حضرت مریم» و «حضرت عیسی» را ساخته. نقاط ضعف را هم می شود با حضور چند عامل حرفه ای جهانی برطرف کرد. چون فیلم باید از نظر کیفیت درجه یک باشد تا در 30هزار سالن سینما در دنیا پخش شود.
بازیگر مد نظرتان برای نقش مولانا کیست؟
کارتر: جانی دپ را به عنوان یکی از انتخاب هایمان داریم. او بازیگر درخشانی است و گزینه دیگر دنیل دی لوییس. چون این دو نفر بازیگرانی هستند که در عمق نقش شان فرو می روند.
فیلم قرار است در ایران فیلمبرداری شود؟
حیدری: بله. اگر توافقاتمان صورت بگیرد، می خواهیم 90درصد همه فیلم هایمان در ایران فیلمبرداری شود.
کارتر: مشاور ارشد امانت به ایران سفر کرده بود و آنقدر عاشق ایران شده بود که دلش می خواست بماند. در ایران همه زیرساخت ها برای تولید فیلم فراهم است. و وقتی چنین استعدادها و امکاناتی هست چرا باید فیلم ها را در مراکش یا الجزایر ساخت؟
به جز «رومی» یک فیلمنامه دیگر هم به فارابی ارائه کردید. درباره آن هم توضیح می دهید؟
حیدری: «سرنوشت نفرین شده» فیلمی درباره جنگ ایران و عراق است. 60 سال گذشته و دخالت های غرب در ایران را در حمله به ایران مرور می کند. الهام گرفته از داستان رستم و سهراب و مدرن شده آن است. فیلمی است که هم اکشن است و هم تعلیق دارد و هم بسیار روشن کننده وقایع دوران جنگ است و تاثیر خوبی روی جهانیان خواهد گذاشت.
کارتر: از طرف دیگر ساخت فیلم جنگی در آمریکا خیلی گران تمام می شود، حداقل100میلیون دلار هزینه دارد. به همین دلیل هم در آمریکا خیلی فیلم جنگی ساخته نمی شود اما اینجا شما یک شهرک دفاع مقدس دارید که فقط برای این منظور ساخته شده و هر سال تعداد زیادی فیلم و تله فیلم جنگی می سازید. متخصصان جلوه های ویژه و زیرساخت های تولید فیلم جنگی را دارید. پروپاگاندای غرب علیه ایران به گونه ای بوده که هنوز بعضی ها در غرب فکر می کنند ایران بوده که به عراق حمله کرده. با ساختن چنین فیلم هایی می شود اذهان عمومی را روشن کرد و واقعیت ها را گفت.
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
الناز حبیبی دوست دارد سوپراستار شود، نه به هر قیمتی
با بازی کاراکتر «لادن» در سریال «سی امین
روز»، حسابی خودش را جا انداخت و تا چند وقت دیگر دوباره با سریال جدید
«سیروس مقدم» روی آنتن تلویزیون خواهد رفت. با وجود اینکه از پنجم دبستان
تئاتر و فیلم بازی کرده اما خودش معتقد است سریال های ماه رمضان بهترین
فرصت برای دیده شدن یک بازیگر هستند؛ حرف های بازیگری را بخوانید که علاقه
زیادی به سوپراستار شدن دارد اما نه به هر قیمت و خطری!
● از پنجم ابتدایی بازیگرم
قبل از اینکه اصلا بخواهم تصوری از
بازیگری و دنیایش داشته باشم، از پنجم ابتدایی وارد این عرصه شدم! علاقه ام
به این حرفه از زمانی شروع شد که در کلاس انشاء مدرسه، موضوع انشاء «دوست
دارید چه کاره شوید؟» بود. با وجود اینکه هیچ اطلاعی از بازیگری نداشتم، در
انشایم نوشتم دوست دارم بازیگر شوم! ۵ ۴ ماه بعد از آن انشاء برای بازی در
یک کار مستند به کارگردانی آقای «محمدرضا شریفی» انتخاب شدم و جلوی دوربین
رفتم. بعد از این کار چند وقتی در کانون پرورش کودکان کارهای نمایشی انجام
دادم تا اینکه آقای «سعید سلطانی» برای ۳ تا از فیلم های شان من را انتخاب
کردند و کم کم به صورت جدی تر این حرفه را دنبال کردم. برای ۳ فیلم از
کیانوش عیاری جلوی دوربین رفتم، سریال «فاصله ها» را بازی کردم، با پروژه
سینمایی «پیتزا مخلوط» که هنوز اکران نشده همکاری کردم، سریال «سی امین
روز» که در ماه رمضان پخش شد را بازی کردم و الان هم مشغول بازی در سریال
آقای «سیروس مقدم» هستم که ۳۰ قسمتی است و احتمالا آذر ماه از تلویزیون پخش
خواهد شد. در این کار با خانم «آزیتا حاجیان»، «همایون ارشادی»، «مهران
احمدی» و «حسین مهری» همبازی هستم و تصور می کنم آن کار خیلی به بیشتر دیده
شدنم کمک کند.
● من همان الناز کوچولوی تئاترم
به دختر ها و پسرهایی که دوست دارند
بازیگر شوند، توصیه می کنم حتما کارشان را از تئاتر شروع کنند. ببینید
بسیاری از بازیگران درجه یک سینمای ایران مثل «سیما تیرانداز»، «پرویز
پرستویی»، «رضا کیانیان» و بسیاری دیگر از بزرگان سینمای ایران از تئاتر
شروع کرده اند. زمانی که بچه بودم کارم را با تئاتر شروع کردم و در نخستین
کار جدی ام در تئاتر، برنده جایزه دوم زن تئاتر شدم. تئاتر جایی است که
خیلی ها کارت را می بینند و به یکدیگر توصیه ات می کنند؛ تنها شانسی که به
من کمک کرد تئاتری ها اسمم را بشناسند این بود که از بچگی در تئاتر بازی می
کردم و هر جا می رفتم همه می گفتند «اِ این همون الناز کوچولوی تئاتره؟»
هیچ رابطه یا واسطه ای من را بازیگر نکرد بلکه از همان پنجم دبستان که
تئاتر بازی کردم، روی پای خودم ایستادم. از طرفی کلاس های بازیگری معتبری
که امروز وجود دارند مانند کلاس های استاد سمندریان و امین تارخ، بهترین
محل برای آموختن حرفه ای بازیگری است. این طوری به نفع خود آن فرد است که
پخته و با تکنیک و تجربه کافی سر کار بیاید، تا اینکه بخواهد خیلی خام،
بدون اینکه حتی بداند دوربین چیست، میزانسن چیست، پلان چه مفهومی دارد و…،
سر صحنه برود شاید یک نفر با رابطه تا حدی جلو برود اما مطمئن باشید یک روز
محو خواهد شد.
● اولش همه به شهرت فکر می کنند اما بعد…
مطمئنا هر کسی که وارد بازیگری می شود،
دوست دارد به قله برسد و سوپراستار شود، من هم از این قاعده مستثنی نیستم
اما همیشه گفته ام اگر قرار است رسیدن به این نقطه برایم خطرناک باشد و آن
چیزی که فکر می کنم نباشد، همان بهتر که نرسم. برای رسیدن به چنین مرحله ای
خیلی باید تجربه به دست بیاورم، تلاش کنم و زحمت بکشم. دوست دارم اگر قرار
باشد به قله بازیگری برسم، خوب برسم و درکنار شهرتی که به دست می آورم،
برای مردم محبوب باشم. باور کنید شعار نمی دهم، اصلا دوست ندارم مثل
بازیگرانی شوم که با وجود داشتن شهرت همه مردم به خاطر رفتارهای بدشان از
دست شان ناراحتند! شاید ابتدا که می خواهی وارد بازیگری شوی، تمام فکر و
ذکرت رسیدن به شهرت باشد اما چند وقت که از کارت می گذرد، دیگر آن جذابیتی
که تصورش را داشتی برایت ندارد.
روز»، حسابی خودش را جا انداخت و تا چند وقت دیگر دوباره با سریال جدید
«سیروس مقدم» روی آنتن تلویزیون خواهد رفت. با وجود اینکه از پنجم دبستان
تئاتر و فیلم بازی کرده اما خودش معتقد است سریال های ماه رمضان بهترین
فرصت برای دیده شدن یک بازیگر هستند؛ حرف های بازیگری را بخوانید که علاقه
زیادی به سوپراستار شدن دارد اما نه به هر قیمت و خطری!
● از پنجم ابتدایی بازیگرم
قبل از اینکه اصلا بخواهم تصوری از
بازیگری و دنیایش داشته باشم، از پنجم ابتدایی وارد این عرصه شدم! علاقه ام
به این حرفه از زمانی شروع شد که در کلاس انشاء مدرسه، موضوع انشاء «دوست
دارید چه کاره شوید؟» بود. با وجود اینکه هیچ اطلاعی از بازیگری نداشتم، در
انشایم نوشتم دوست دارم بازیگر شوم! ۵ ۴ ماه بعد از آن انشاء برای بازی در
یک کار مستند به کارگردانی آقای «محمدرضا شریفی» انتخاب شدم و جلوی دوربین
رفتم. بعد از این کار چند وقتی در کانون پرورش کودکان کارهای نمایشی انجام
دادم تا اینکه آقای «سعید سلطانی» برای ۳ تا از فیلم های شان من را انتخاب
کردند و کم کم به صورت جدی تر این حرفه را دنبال کردم. برای ۳ فیلم از
کیانوش عیاری جلوی دوربین رفتم، سریال «فاصله ها» را بازی کردم، با پروژه
سینمایی «پیتزا مخلوط» که هنوز اکران نشده همکاری کردم، سریال «سی امین
روز» که در ماه رمضان پخش شد را بازی کردم و الان هم مشغول بازی در سریال
آقای «سیروس مقدم» هستم که ۳۰ قسمتی است و احتمالا آذر ماه از تلویزیون پخش
خواهد شد. در این کار با خانم «آزیتا حاجیان»، «همایون ارشادی»، «مهران
احمدی» و «حسین مهری» همبازی هستم و تصور می کنم آن کار خیلی به بیشتر دیده
شدنم کمک کند.
● من همان الناز کوچولوی تئاترم
به دختر ها و پسرهایی که دوست دارند
بازیگر شوند، توصیه می کنم حتما کارشان را از تئاتر شروع کنند. ببینید
بسیاری از بازیگران درجه یک سینمای ایران مثل «سیما تیرانداز»، «پرویز
پرستویی»، «رضا کیانیان» و بسیاری دیگر از بزرگان سینمای ایران از تئاتر
شروع کرده اند. زمانی که بچه بودم کارم را با تئاتر شروع کردم و در نخستین
کار جدی ام در تئاتر، برنده جایزه دوم زن تئاتر شدم. تئاتر جایی است که
خیلی ها کارت را می بینند و به یکدیگر توصیه ات می کنند؛ تنها شانسی که به
من کمک کرد تئاتری ها اسمم را بشناسند این بود که از بچگی در تئاتر بازی می
کردم و هر جا می رفتم همه می گفتند «اِ این همون الناز کوچولوی تئاتره؟»
هیچ رابطه یا واسطه ای من را بازیگر نکرد بلکه از همان پنجم دبستان که
تئاتر بازی کردم، روی پای خودم ایستادم. از طرفی کلاس های بازیگری معتبری
که امروز وجود دارند مانند کلاس های استاد سمندریان و امین تارخ، بهترین
محل برای آموختن حرفه ای بازیگری است. این طوری به نفع خود آن فرد است که
پخته و با تکنیک و تجربه کافی سر کار بیاید، تا اینکه بخواهد خیلی خام،
بدون اینکه حتی بداند دوربین چیست، میزانسن چیست، پلان چه مفهومی دارد و…،
سر صحنه برود شاید یک نفر با رابطه تا حدی جلو برود اما مطمئن باشید یک روز
محو خواهد شد.
● اولش همه به شهرت فکر می کنند اما بعد…
مطمئنا هر کسی که وارد بازیگری می شود،
دوست دارد به قله برسد و سوپراستار شود، من هم از این قاعده مستثنی نیستم
اما همیشه گفته ام اگر قرار است رسیدن به این نقطه برایم خطرناک باشد و آن
چیزی که فکر می کنم نباشد، همان بهتر که نرسم. برای رسیدن به چنین مرحله ای
خیلی باید تجربه به دست بیاورم، تلاش کنم و زحمت بکشم. دوست دارم اگر قرار
باشد به قله بازیگری برسم، خوب برسم و درکنار شهرتی که به دست می آورم،
برای مردم محبوب باشم. باور کنید شعار نمی دهم، اصلا دوست ندارم مثل
بازیگرانی شوم که با وجود داشتن شهرت همه مردم به خاطر رفتارهای بدشان از
دست شان ناراحتند! شاید ابتدا که می خواهی وارد بازیگری شوی، تمام فکر و
ذکرت رسیدن به شهرت باشد اما چند وقت که از کارت می گذرد، دیگر آن جذابیتی
که تصورش را داشتی برایت ندارد.
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
Similar topics
» رازهای زندگی آنجلینا جولی که تابحال فاش نشده است
» عکس های دیدنی حامد بهداد در کنار ترانه علیدوستی در «زندگی با
» عکس های دیدنی حامد بهداد در کنار ترانه علیدوستی در «زندگی با
:: سرگرمي :: گفت و گوي آزاد
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
6/15/2012, 22:26 by sara1365
» دیدن وبکم بدون اجازه افراد در چت روم ها با نرم افزار Camfrog Video Chat
6/14/2012, 14:00 by ramtin_spe
» نرم افزار پيدا كننده سريال خودکار Nod32
6/12/2012, 13:00 by arshia32
» barnameye jasosi
6/1/2012, 08:38 by tohidsultani
» Dark Relic 2010
3/27/2012, 02:25 by mjdakbari@yahoo.com
» هك پسورد تمامي مرورگرها باwebbrowserpassview_1.05
11/10/2011, 15:24 by manager
» Tala Web Email Extractor v1.4.2 Enterprise Edition
11/10/2011, 15:20 by manager
» پخش زنده وضعيت آبوهوا YoWindow
11/10/2011, 15:17 by manager
» EyeProtectorPRO 2.0.42.2 محافظ چشمان شما!!
11/10/2011, 15:14 by manager
» جدیدترین عکسهای سلنا گومز در تورنتو به همراه سگش
10/27/2011, 11:58 by manager
» عکس های شبنم قلی خانی به عنوان مدل
10/13/2011, 13:39 by manager
» عکس/ خودروی علی کریمی و شیث رضایی در تمرین پرسپولیس
10/13/2011, 13:16 by manager
» اظهارنظرهای کارشناسی خانم مجری بازهم سوتی شد+فیلم
10/13/2011, 13:08 by manager
» عکس های جدید سحر قریشی و حدیثه تهرانی
10/13/2011, 12:59 by manager
» عکس های جدید روناک یونسی بازیگر مونا در سریال سقوط آزاد
10/13/2011, 12:56 by manager
» عکس هایی متفاوت از دوران دانشجویی الناز شاکردوست
10/11/2011, 00:46 by manager
» خوش تیپ ترین هنرپیشه های زن هالیوود + تصاویر
10/11/2011, 00:36 by manager
» علی دایی در لباس سربازی (عکس)
10/11/2011, 00:32 by manager
» شنای پرسپولیسیها در خلیج فارس+ تصاویر
10/11/2011, 00:29 by manager
» عکس های دیدنی از مسابقه فوتبال بانوان ایران و امارات
10/11/2011, 00:21 by manager