Latest topics
تقویم
Top posters
manager (277) | ||||
siima (262) | ||||
Admin (67) | ||||
sahar (44) | ||||
yasii87 (6) | ||||
ghazal_987 (5) | ||||
amirsorkh (2) | ||||
jemjil (1) | ||||
mohmmadmelodi (1) | ||||
sara1365 (1) |
Who is online?
In total there are 28 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 28 Guests None
Most users ever online was 102 on 11/15/2024, 01:51
Statistics
We have 863 registered usersThe newest registered user is SE7EN
Our users have posted a total of 668 messages in 592 subjects
Search
آپلود
جملات پــ نه پــ
داستان واقعي و زيباي دستان دعا كننده! (+عكس) )
:: سرگرمي
Page 1 of 1
داستان واقعي و زيباي دستان دعا كننده! (+عكس) )
این داستان واقعی است و به اواخر قرن 15 بر می گردد.
در یك دهكده كوچك نزدیك
نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می كردند. برای امرار معاش این
خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ساعت در روز به هر كار سختی كه در آن حوالی
پیدا می شد تن می داد. در همان وضعیت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت
(دو تا از 18 فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می كردند
نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند كه پدرشان هرگز نمی تواند
آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.
یك شب پس از مدت زمان
درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سكه قرعه انداختند و
بازنده می بایست برای كار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت
مالی می كرد تا در آكادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری كه
تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش
حمایت مالی می كرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد... آن ها در
صبح روز یك شنبه در یك كلیسا سكه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به
نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناك جنوب رفت و برای 4 سال به طور
شبانه روزی كار كرد تا برادرش را كه در آكادمی تحصیل می كرد و جزء بهترین
هنرجویان بود حمایت كند. نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اكثر استادانش بود.
در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست
آورده بود. وقتی هنرمند جوان به دهكده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت
های آلبرشت و برگشت او به كانون خانواده پس از 4 سال یك ضیافت شام برپا
كردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یك نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش
برای قدردانی از سال هایی كه او را حمایت مالی كرده بود تا آرزویش برآورده
شود، تعارف كرد و چنین گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو
حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت
میكنم. تمام سرها به انتهای میز كه آلبرت نشسته بود برگشت. اشك از چشمان
او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: نه! از جا برخاست و در
حالی كه اشك هایش را پاك می كرد به انتهای میز و به چهره هایی كه دوستشان
داشت، خیره شد و به آرامی گفت: نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم،
دیگر خیلی دیر شده، ببین چهار سال كار در معدن چه بر سر دستانم آورده،
استخوان انگشتانم چندین بار شكسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می كنم،
به طوری كه حتی نمی توانم یك لیوان را در دستم نگه دارم. من نمی توانم با
مداد یا قلم مو كار كنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده...
بیش از 450 سال از آن
قضیه می گذرد. هم اكنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمكاری ها و آبرنگ
ها و كنده كاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری
میشود.
یك روز آلبرشت دورر برای
قدردانی از همه سختی هایی كه برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه
بسته برادرش را كه به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به
تصویر كشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری كرد اما
جهانیان احساساتش را متوجه این شاهكار كردند و كار بزرگ هنرمندانه او را
"دستان دعا كننده" نامیدند.این اثر خارق العاده را مشاهده كنید.
[img][You must be registered and logged in to see this image.][/img]
اندیشه كنید و به خاطر بسپارید كه مسلما رویاهای ما با حمایت دیگران تحقق می یابند.
در یك دهكده كوچك نزدیك
نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می كردند. برای امرار معاش این
خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ساعت در روز به هر كار سختی كه در آن حوالی
پیدا می شد تن می داد. در همان وضعیت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت
(دو تا از 18 فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می كردند
نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند كه پدرشان هرگز نمی تواند
آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.
یك شب پس از مدت زمان
درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سكه قرعه انداختند و
بازنده می بایست برای كار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت
مالی می كرد تا در آكادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری كه
تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش
حمایت مالی می كرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد... آن ها در
صبح روز یك شنبه در یك كلیسا سكه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به
نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناك جنوب رفت و برای 4 سال به طور
شبانه روزی كار كرد تا برادرش را كه در آكادمی تحصیل می كرد و جزء بهترین
هنرجویان بود حمایت كند. نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اكثر استادانش بود.
در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست
آورده بود. وقتی هنرمند جوان به دهكده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت
های آلبرشت و برگشت او به كانون خانواده پس از 4 سال یك ضیافت شام برپا
كردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یك نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش
برای قدردانی از سال هایی كه او را حمایت مالی كرده بود تا آرزویش برآورده
شود، تعارف كرد و چنین گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو
حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت
میكنم. تمام سرها به انتهای میز كه آلبرت نشسته بود برگشت. اشك از چشمان
او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: نه! از جا برخاست و در
حالی كه اشك هایش را پاك می كرد به انتهای میز و به چهره هایی كه دوستشان
داشت، خیره شد و به آرامی گفت: نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم،
دیگر خیلی دیر شده، ببین چهار سال كار در معدن چه بر سر دستانم آورده،
استخوان انگشتانم چندین بار شكسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می كنم،
به طوری كه حتی نمی توانم یك لیوان را در دستم نگه دارم. من نمی توانم با
مداد یا قلم مو كار كنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده...
بیش از 450 سال از آن
قضیه می گذرد. هم اكنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمكاری ها و آبرنگ
ها و كنده كاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری
میشود.
یك روز آلبرشت دورر برای
قدردانی از همه سختی هایی كه برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه
بسته برادرش را كه به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به
تصویر كشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری كرد اما
جهانیان احساساتش را متوجه این شاهكار كردند و كار بزرگ هنرمندانه او را
"دستان دعا كننده" نامیدند.این اثر خارق العاده را مشاهده كنید.
[img][You must be registered and logged in to see this image.][/img]
اندیشه كنید و به خاطر بسپارید كه مسلما رویاهای ما با حمایت دیگران تحقق می یابند.
siima- Posts : 262
امتیاز کاربر : 715
محبوبیت کاربر : 0
Join date : 2011-08-09
Age : 40
Location : shirazzz
Similar topics
» انجمن شعروادبیات
» گفتوگو با جي.كي رولينگ خالق مجموعه داستانهاي «هري پاتر»
» نرم افزار پيدا كننده سريال خودکار Nod32
» داستان کوتاه وخواندنی
» گفتوگو با جي.كي رولينگ خالق مجموعه داستانهاي «هري پاتر»
» نرم افزار پيدا كننده سريال خودکار Nod32
» داستان کوتاه وخواندنی
:: سرگرمي
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
6/15/2012, 22:26 by sara1365
» دیدن وبکم بدون اجازه افراد در چت روم ها با نرم افزار Camfrog Video Chat
6/14/2012, 14:00 by ramtin_spe
» نرم افزار پيدا كننده سريال خودکار Nod32
6/12/2012, 13:00 by arshia32
» barnameye jasosi
6/1/2012, 08:38 by tohidsultani
» Dark Relic 2010
3/27/2012, 02:25 by mjdakbari@yahoo.com
» هك پسورد تمامي مرورگرها باwebbrowserpassview_1.05
11/10/2011, 15:24 by manager
» Tala Web Email Extractor v1.4.2 Enterprise Edition
11/10/2011, 15:20 by manager
» پخش زنده وضعيت آبوهوا YoWindow
11/10/2011, 15:17 by manager
» EyeProtectorPRO 2.0.42.2 محافظ چشمان شما!!
11/10/2011, 15:14 by manager
» جدیدترین عکسهای سلنا گومز در تورنتو به همراه سگش
10/27/2011, 11:58 by manager
» عکس های شبنم قلی خانی به عنوان مدل
10/13/2011, 13:39 by manager
» عکس/ خودروی علی کریمی و شیث رضایی در تمرین پرسپولیس
10/13/2011, 13:16 by manager
» اظهارنظرهای کارشناسی خانم مجری بازهم سوتی شد+فیلم
10/13/2011, 13:08 by manager
» عکس های جدید سحر قریشی و حدیثه تهرانی
10/13/2011, 12:59 by manager
» عکس های جدید روناک یونسی بازیگر مونا در سریال سقوط آزاد
10/13/2011, 12:56 by manager
» عکس هایی متفاوت از دوران دانشجویی الناز شاکردوست
10/11/2011, 00:46 by manager
» خوش تیپ ترین هنرپیشه های زن هالیوود + تصاویر
10/11/2011, 00:36 by manager
» علی دایی در لباس سربازی (عکس)
10/11/2011, 00:32 by manager
» شنای پرسپولیسیها در خلیج فارس+ تصاویر
10/11/2011, 00:29 by manager
» عکس های دیدنی از مسابقه فوتبال بانوان ایران و امارات
10/11/2011, 00:21 by manager